قهوه را پرتغالیها در قرن هجدهم به تیمور شرقی در جنوب شرق آسیا آوردند. در طی سه قرن، کشت قهوه به اولین صنعت غیرنفتی تیمور شرقی تبدیل شده است.

مرزهای سیاسی بین کشورها قراردادهایی هستند که گاه افرادی با مشترکات فراوان را از یکدیگر جدا کرده و آدمهایی ناهمگون را درون یک مرز جا میدهند. یک کانادایی اهل ونکوور به مراتب مشترکات فرهنگی بیشتری با یک آمریکایی آنسوی مرز دارد تا با یک کانادایی اهل کبک. مفهوم کشور در حوزهی «قهوه» نیز به طرز مشابهی قراردادیست و عموما موجب کژفهمی در شناخت قهوه مناطق مختلف میشود. کشورها وسیعاند و مزارع قهوه بسیار کوچک. قهوه اتیوپی که از درختان وحشی در ارتفاعات دستچین شده و بهشیوهی «خشک» فرآوری میشود از لحاظ فاکتورهای طعمی و حسی هیچ شباهتی با قهوهی همان کشور که در مزارع وسیعتر رشد کرده و بهطریق «تر» فرآوری میشود ندارد. در سری یادداشتهای در امتداد کمربند قهوهای سعی خواهیم کرد خواص طعمی قهوههای مناطق مختلف را بشناسیم و از تاریخچهی آنها بگوییم. اما در نظر داشته باشید که در چشیدن قهوه٬ درست همانند خواندن ِ تاریخ٬ مفهوم «کشور» فقط یک نقطهی آغاز است.
قهوه را پرتغالیها در قرن هجدهم به تیمور شرقی در جنوب شرق آسیا آوردند. در طی سه قرن، کشت قهوه به اولین صنعت غیرنفتی تیمور شرقی تبدیل شده است.
بولیوی همهی شرایط لازم برای کشت قهوهی ارگانیک و عالی را دارد: ارتفاع مناسب، زمینهای حاصلخیز و فصلهای منظم بارانی.
شاید تصورش دشوار باشد ولی برای مدت کوتاهی ساحل عاج در دههی ۱۹۷۰ میلادی به سومین تولیدکنندهی بزرگ قهوه در دنیا تبدیل شده بود.
هاوایی، تنها ایالت در آمریکاست که در آن قهوه به صورت تجاری و تخصصی کشت میشود.
اتیوپی در دنیای قهوه بسیار با اهمیت است. این کشور – به روایت بسیاری – محل کشف اولین دانههای قهوه است، تنها قهوهی عربیکا در آن کشت میشود، تنوع قهوه در آن به بیش از هزار گونه میرسد و خاستگاه تمام قهوهی عربیکا در جهان است.
کشاورزان قهوه کنگو پس از سی سال جنگ و آشوب داخلی جان تازهای گرفتهاند و پس از دورههای سخت به تدریج دارند به سوی رشد و ثبات حرکت میکنند.
قهوه گینه نو تا سالها زیر سایهی صنعت قهوه همسایهاش یعنی اندونزی قرار داشت. اما با شناختهشدن شیرینیِ میوهای قهوه این کشور این محصول توانست هم علاقهی برشتهکاریها را به خود جلب کند و هم مصرفکنندهها را.
یمنیها حدود دویست سال تولید و داد و ستد قهوه را در دست داشتند تا اینکه هلندیها توانستند به این گیاه جادویی دست پیدا کنند و آن را با خود به اندونزی ببرند تا قهوه جاوا در آنجا تولد یابد.
تولید قهوه از مهمترین بخشهای اقتصاد تانزانیاست و ۷۰درصد قهوه تولیدی این کشور را عربیکا و ۳۰٪ را روبوستا تشکیل میدهد.
۳۰۵هزار هکتار از زمینهای قابلکشت در کشور اکوادور زیر کشت قهوه قرار دارد. خاک آتشفشانی، دمای ملایم و بارانهای موسمی در این کشور شرایط مناسبی برای این محصول، آن هم به صورت ارگانیک ایجاد میکنند. با اینهمه، اکوادور هنوز نتوانسته با همسایگان قهوهخیزش رقابت کند.
کوبا قریب به دو قرن است که به کشت قهوه مشغول است و گونههای مختلفی از قهوهی عربیکا و – بهصورت محدود – برخی زیرگونههای روبوستا را پرورش میدهد.
ویتنام با تامین ۱۷٪ از قهوهی کل دنیا، بزرگترین تولیدکنندهی قهوهی روبوستا در دنیاست. نیمی از قهوهی روبوستای دنیا در این کشور تولید میشود.
بوروندی را قلب آفریقا میدانند چون نقشهای قلبی شکلی دارد و در نواحی مرکزی قارهی آفریقا قرار گرفته است. به گفتهی بانک جهانی، معاش ۶۰۰ تا ۸۰۰هزار خانواده در این کشور ۱۱ میلیونی با کشت قهوه میگذرد.
اگر علاقهمند به قهوه تخصصی یا همان اسپشالتی کافی باشید، حتما تا به حال اسم قهوه رواندا به گوشتان خورده؛ قهوهای مرغوب با ویژگیهای طعمی منحصربهفرد که با اقبال باریستاها هم مواجه شده است.
هندوستان امروز ششمین کشور بزرگ صادرکنندهی قهوه است و تقریبا ۸۰٪ از قهوه هند صادر میشود.
بسیاری معتقدند قهوه کنیا از متعادلترین و در عینحال پیچیدهترین قهوههای اسپشالتی در دنیاست. با اسیدیته شرابگونه و قدرتمند که در شیرینیِ اغواگرانهای پیچیده شده است.