قهوه‌نوشت

قهوه‌نوشت بنویسیم

آیکافی – قهوه خوردن را با قهوه عربی شروع کردم. ایران نبودم و زندگی‌مان را بوی قهوه‌عربی برداشته بود. توی لبنان آدم‌ها جان‌شان به سیگار و قهوه‌شان وصل است. یک‌جور عجیبی قهوه را با هل دم می‌کنند که پای آدم را گیر می‌اندازد. بوی قهوه عربی، آن هم قهوه‌ای که با هل قاطی شده باشد یک جور عجیبی‌ست. با بوی تمام قهوه‌های دنیا فرق می‌کند. شناسنامه دارد انگار برای خودش. وصل می‌شود به جغرافیا. وصل می‌شود به بوی دریا و صدای فنجان‌های چینی ِ قهوه‌چی‌های دوره‌گرد.

قهوه عربی
قهوه‌خانه‌ای محلی در لبنان ~ عکس: مریم مهتدی

بعدها توی ایران جای قهوه عربی را قهوه‌ ترک گرفت. و بعدتر جای قهوه‌ ترک را قهوه فرانسه؛ آن موقع‌ها که به امریکانوی آبکی با شیر قاطی‌شده به اصرار می‌گفتم قهوه فرانسه. تا همین چند وقت پیش هم قهوه فرانسه برایم قهوه فرانسه بود. تا همین چند وقت پیش هم قهوه‌ فرانسه این‌قدر از چشمم نیافتاده بود که حالا. همین آیکافی‌جان باعث شد قهوه‌ فرانسه از چشمم بیافتد. دقیق بشوم در قهوه خوردن. ذات کمال‌گرای وجودم گیر داده بود که به سالیان قهوه خوردن جهت بدهم. این شد که کم‌کم جای قهوه‌ فرانسه را امریکانو گرفت. دقیق شدم توی کیفیت قهوه‌ها. روی بوی‌شان. دم کردن‌شان. ادوات قهوه درست کردن. همه‌شان برایم شخصیت پیدا کردند. برندها را شناختم. فرق قهوه‌ها را با هم فهمیدم. حالا نه این‌که گذشته‌ی قهوه خوری‌ام را دوست نداشته باشم، که یک‌جوری نگاهم به قهوه عوض شده. حالا جانم جور دیگری برای قهوه‌عربی در می‌رود. فکر می‌کنم بد نیست ما آدم‌هایی که قهوه توی زندگی‌مان نقش پررنگی دارد، برداریم از قهوه‌خوری‌های‌مان بنویسیم. از این‌که چه‌طور قهوه می‌خوردیم، چه‌طور قهوه‌خور شدیم، چه‌طور قهوه می‌خوریم و اصلاً این خوشبوی خوشرنگ دوست‌داشتنی کجای زندگی‌مان ایستاده. دست به کی‌بورد شویم. حتا کوتاه، حتا کم.

قهوه‌نوشت بنویسیم.

پ.ن. آدرس ای‌میل ما [email protected]

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. دوستان محترم من حدود ۲هفته پیش یکی از شعرهای خودم رو براتون فرستام قبل از اینکه در هیچ نشریه ای چاپ شده باشه و یا در سایتی اومده باشه ولی متاسفانه دیدم خبری از درج اون نشد.
    بی اهمیتی به هنر از سمت شما اصلا پذیرفته نیست اونهم برای شخصی مثل من که از نخستین روزهای افتتاح سایت با شما بودم و بی شائبه شعرم رو در اختیارتون گذاشتم.
    یک عذر خواهی برای عدم نشر شعر من شاید جای دوری نمی رفت……

    1. میثم عزیز
      ممنون از این‌که آیکافی را محرم دانسته‌اید و شعرتون رو برای اولین بار در اختیار ما گذاشتید. ارسال مطالب از طرف خوانندگان البته التزامی مبنی در انتشار آن‌ها در سایت ایجاد نمی‌کند. از طرف دیگر به دلایل مشکلات فنی گاه پیام‌هایی که از طریق فرم‌های تماس ارسال می‌شوند، به دست ما نمی‌رسند. یادداشت‌تون رو می‌تونید مستقیما به آدرس [email protected]‌ بفرستید.
      با مهر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا