نوشتن درباره قهوه و کافه را خیلی دوست دارم و حالم را خوب میکند. خوشحالم که از کافه و طعم و عطر و عاشقیهای اینور دنیا برایتان مینویسم؛ از کنج خواستنیترین کافههای دنیا و عاشقترین و سرخوشترین مردمان روزگار – پاریس.

نوشتن درباره قهوه و کافه را خیلی دوست دارم و حالم را خوب میکند. خوشحالم که از کافه و طعم و عطر و عاشقیهای اینور دنیا برایتان مینویسم؛ از کنج خواستنیترین کافههای دنیا و عاشقترین و سرخوشترین مردمان روزگار – پاریس.
نفیسه مطلق نویسندهی مهمان آیکافی از طریق شبکهی اجتماعی میتآپ به جمعی از علاقمندان به قهوه پیوسته و از تجربهی نوشیدن آفوگاتو در کافهای در کوالالامپور مالزی برای ما نوشته است.
لذت تجربهی کافهنشینی فقط به قهوه و چای و سرویسی که ارائه میشود نیست. بعضی وقتها کافه خوب را صندلی بد از اعتبار میاندازد.
کافه نادری پیر نشانی از تاریخ اجتماعی شهر ماست. با همان کافهچیهایی که بیحوصلگیشان خیلی از مشتریها را ناراضی میکند.
شنیدن و خواندن قصهها و تجربههای کافهدارها، باریستاها و حتی مشتریان، کمک بزرگیست به درک بهتر و عمیقتر قهوه و اساسا تمام آداب و فرهنگ پیرامون قهوهنوشی و کافهداری.
در مناسبات انسانی هیچ لحظهای به اندازهی لحظهی وداع به نوشیدن قهوهی بدونِ شیروشکر نمیماند.
مشکلام با قهوه اینجاست که بهحدی معرکه و فوقالعاده و جایگزینناپذیر است و بهطرزی مسخگونه دربرابرش هیچ ارادهای ندارم که نمیتوانم قانون ساده دو فنجان در روز (یا سه فنجان در روز) را رعایت کنم.
هنوز بوی قهوه بلند نشده بود که نشسته پشت میز و زل زده به صدای اسبی که بیرون اتاق بود؛ از صبح تا حالا یک بند میخورد؛ چای با نبات. انگور. طالبی. نان و پنیر. هرچه که دم دستش بود.
پاریس قبل جنگ؛ رویاییترین مکان و زمانی که روشنفکران کافه نشین به خاطر دارند. کافه هایی کثیف با نیمکتهای چوبی و جاسیگاریهای پر ته سیگارشان محل ساعات گپ زدن چه کسانی که نبودهاند.
فرشته ثابتیان نویسندهی وبلاگ چمدانک تجربیات قهوهنوشی خود در طی سفرهایش را در این قهوهنوشت برای آیکافی فرستاده است.
همیشه به نظرم “همان همیشگی” عبارت کوتاه اسرارآمیزی آمده که از راز شیرین نهفته در آن فقط و فقط کافه چی و مشتری محبوبش خبر دارند و بس.
هیچچیز جای قهوه را نمیگیرد و نمیتوانم قهوهی بیشیر بخورم. حواسم هست که هیچوقت تمام نشوند.
به عنوان یک کافه چی اکیدا توصیه میکنم اگر دوست دارید قهوهای که به دستتان میدهند، کیفیت خوبی داشته باشد، موقع سفارش دادن پشت پیشخوان، سعی کنید مشتری مودبی باشید و حداقلهای آداب معاشرت را از یاد نبرید.
مصرف قهوهاش زیاد بود. میگفت پدرم میگوید خوب است که جیبهایت بهجای توتون، بوی قهوه میدهد.
توماس زیاد اهل حرف زدن در مورد خودش نیست و حتی فرانتس هم که استعداد خوبی در به حرف کشیدن آدمها دارد، تا به حال موفق نشده چیز زیادی از زیر زبانش بیرون بکشد.
کمکاری تیروئید باعث میشد که بدن من بیشتر به خواب احتیاج داشته باشد. خستهتر باشد. کوفتهتر باشد. اینجوری شد که قهوه را کشف کردم.