منوی اصلی

کافه و انتشار اندیشه

رادیو کوچهکافه‌نشینی در بسیاری از شهرهای اروپایی یک سنت دیرینه و عادتی روزمره است. این فرهنگ خاص جدای از این­‌که به یک عادت در بسیاری از مردمان تبدیل شد، مامنی بود برای تبادل افکار و اندیشه‌ها و آشنا شدن با نظرات مخالف و موافقی که از یک کافه شروع می­‌شد و در کافه­‌های دیگر پا می­‌گرفت و بسط داده می­‌شد.

در قرن نوزدهم، پاریس یک جامعه‌­ی کافه‌نشین داشت که گروه­‌های متفاوتی با ایده­‌ها و نظرات کاملا مجزا که از منتقدان اجتماعی و طرفداران دگرگونی بودند دور هم جمع می­‌شدند و به تبادل‌نظر با یکدیگر می‌پرداختند. این فضاها به مثابه محیطی برای تعامل و هم‌زیستی و انتشار افکار٬ نشان داد که ضرورت وجودی کافه و فرهنگ مربوط به آن تا چه اندازه می­‌تواند، در تغییر و تخلیه انرژی و تعاملات مثمرثمر باشد. پاریس به علت جو به دور از تشنجی که در دوره­‌ی حکومت «لویی فیلیپ» داشت، برای روشنفکران ناراضی سراسر اروپا شهری آرمانی بود. اگرچه بسیاری از روشنفکران بعدها به شهرهای دیگر نقل مکان نمودند، اما کافه­‌های پاریسی بستری مناسب برای شکوفایی تفکرات و جهت­‌گیری­‌های این افراد بود.

کافه و انتشار اندیشه

در ایران تا عهد قاجار کافه­‌ای وجود نداشت اما فرهنگ قهوه­‌خانه رونق زیادی داشت. این مکان‌­ها محفل شب­‌نشینی­‌های بسیاری از اقشار اجتماع بودند که درآمدهای بالایی هم نداشتند و در واقع در این محیط به نوعی زندگی خود را مشق می‌­کردند

در ایران تا عهد قاجار کافه­‌ای وجود نداشت اما فرهنگ قهوه­‌خانه رونق زیادی داشت. این مکان‌­ها محفل شب­‌نشینی­‌های بسیاری از اقشار اجتماع بودند که درآمدهای بالایی هم نداشتند و در واقع در این محیط به نوعی زندگی خود را مشق می‌­کردند. قهوه‌­خانه‌­ها در ایران محل حضور، ورزشکاران، کلاه‌مخملی­‌ها، مردم عادی و طبقه­‌ی کارگر بود. این قهوه­‌خانه‌ها البته پاتوق­‌هایی مردانه بود که زنان در آن­‌ها حضور نداشتند.

«جعفر شهری» نیز در کتاب تهران قدیم درباره قهوه­‌خانه و اهمیت آن در فرهنگ ایران می­‌گوید: «قهوه­‌خانه اگرچه مرکز تجمع بیکاره­‌ها و باکاره­‌ها به‌حساب می­‌آمد، اما از سویی مدرسه و مکتب و دبستان و دبیرستان و دانشگاهی بود که شخصیت مردم از خوب و بد در آن شکل می­‌گرفت؛ چه پاتوق دائمی دانشمندان نیز بود که در آن به شعرخوانی و محاورات برمی­‌خواستند. همچنین قهوه­‌خانه به جای هر محل و مکان تفریح و سرگرمی‌شان، خانه دوم افراد و مکانی که هر غم و ناراحتی خود در آن برطرف و هر معضل و مشکل خویش را به کمک یاران در آن به فیصله می­‌آورند. بعد از باز شدن پای دانشجویان به غرب و آشنایی به فرهنگ کافه­‌نشینی و میزان اهمیت آن٬ کم­‌کم در ایران نیز این رایج شد. دانشجویان و محصلانی که به‌طور عمومی از خانواده‌ه­ای اشرافی بودند بعد از بازگشت به ایران این مساله چنان در رفتار و آدابی که آموخته بودند، ته­‌نشین می­‌شد که آن را با خود به ایران آورند. در دو برهه از تاریخ معاصر ایران کافه و کافه­‌نشینی به اوج خود رسید: دوره‌ی اول زمان جنگ جهانی دوم بود  و دوره­‌ی دوم دهه سی و چهل بود که به دلیل فضای به نسبت باز سیاسی زمان پهلوی دوم، نویسندگان، شاعران و روشنفکران روزگار خود را در کافه­‌های پر رونق تهران می­‌گذراندند.»

 هرچند الگوی کافه‌­نشینی، رفتاری مقلدانه بود که در قالب کلیت فرآیند گرایش به غرب در ایران باب شد٬ اما می­‌توان با فرض بر پیشینه­‌ی سنتی رفتار قهوه­‌خانه­‌ای از قبل در ایران یعنی در واقع گرایش به زندگی اجتماعی، گفت‌و‌گو و تحکیم و توسعه روابط، به‌مثابه توشه­‌ای فرهنگی، در ناخودآگاه جمعی روشنفکران و هنرمندان ایرانی آن دوره تاثیر‌گذار دانست.

آن‌گاه این وضعیت می­‌توانسته است بخشی از علت تداوم تاثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی چنین مکان‌هایی را تا امروز بهتر توضیح دهد.

 این‌جاست که آن تاریخچه پیدایش محل­‌های عمومی که مردم در آن‌ها به تبادل افکار، نظرات و عقایدشان درباره موضوعات فرهنگی و اجتماعی می‌پرداختند، خواه در شکل سنتی قهوه­‌خانه یا شکل مدرن کافه، از نظر تداوم تاریخی کارکردهای یک نقش در ناخودآگاه جمعی مردم یک جامعه تعریف می‌­شود و حتا در کافه‌­های امروزی یا به اصطلاح نادقیق همان «کافی‌شاپ­‌ها» نیز امتداد می­‌یابد.

«محفلی شدن» را می‌توان به نوعی «حبابی» شدن و درون پیله رفتن گروه‌های اجتماعی تعریف کرد، به‌صورتی که تنها درون خود وارد تعامل شده و به‌تدریج از دیگر گروه‌ها فاصله بگیرند و در دنیای مادی و ذهنی خود غرق شوند

«ناصر فکوهی» جامعه­‌شناس در مورد فرهنگ کافه­‌نشینی و محفلی شدن معتقد است: «محفلی شدن» را می‌توان به نوعی «حبابی» شدن و درون پیله رفتن گروه‌های اجتماعی تعریف کرد، به‌صورتی که تنها درون خود وارد تعامل شده و به‌تدریج از دیگر گروه‌ها فاصله بگیرند و در دنیای مادی و ذهنی خود غرق شوند. در این حالت افراد به تدریج رابطه خود را با واقعیت از دست داده و توهمات خویش را جایگزین واقعیت می‌کنند. این امری خطرناک است زیرا سیستم اجتماعی نمی‌تواند از کنار هم قرار گرفتن حباب‌های مختلف به وجود بیاید و عمل کند. و همواره این خطر وجود دارد که حباب‌ها درون پیله‌هایی سخت قرار بگیرند و روابط بین خودشان را از میان ببرند یا تنش‌آمیز کنند. در این حالت، فضا‌هایی عمومی هم‌چون کافه‌ها و پاتوق‌ها، می‌توانند به مثابه نقاط ارتباطی قدرتمندی عمل کنند که محافل پیله‌گونه را با یکدیگر و در محیطی آرام و بی‌تنش به یکدیگر متصل کنند.

فرهنگ کافه­‌نشینی رواج خود را پیدا کرده و حتا در قدمی جلوتر تبدیل به آرت­‌شاپ­‌ها [فروشگاه محصولات هنری] شده است که می‌تواند بر فضای فرهنگی و سیاسی یک جامعه تاثیر عمده بگذارد. این وجود مانند یک نیاز طبیعی حساب می­‌شود که عدم حضور و رواج آن می­‌تواند هر جامعه­‌ای را از بلوغ فکری لازم بازدارد.

نیز ببینید ~

, , , , , , , , , , , ,

‎هنوز کسی کامنتی ننوشته است‫.‬

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.