منوی اصلی

کافه نشینی

از وبلاگ خرس

از جوگیریات دیگری که بین مردم رواج دارد کافه‌نشینی است. توی این‌ور دنیا خود کافه‌نشین‌ها را می‌بینی و آن‌ور دنیا دوست‌داران کافه‌نشینی را می‌بینی و وب‌لاگشان را می‌خوانی که مدام نالانند که چرا استارباکس توی ایران شعبه ندارد تا هر روز بشود راحت یک قهوه بگیرند و شش ساعت پشت یک میز کنار پنجره بنشینند و کارهایشان را بکنند، بدون این‌که گارسن بلندشان کند یا نگاه‌های آن‌چنانی به‌شان بیاندازد که بروند.

عکس تزئینی‌ست

بله، با دو و نیم دلار می‌توانی یک کافه لاته بخری و هر چقدر که دوست داری میز را اشغال کنی و هر چقدر که دوست داری از اینترنت وایرلس‌شان استفاده کنی و توی فیس‌بوک بچرخی و هر چقدر که دوست داری از پنجره به بیرون خیره شوی و دو-سه خطی توی دفترچه‌ات یادداشت کنی. درست است، فقط با خرید یک قهوه! تازه قهوه‌ات را هم لازم نیست داغ داغ هورت بکشی، اصلا آن را هم می‌توانی ساعت‌ها لفت بدهی و تازه چی؟ اگر سرد شد هم می‌دهی به کافه‌چی تا برایت (مجانی) توی مایکروفر گرم کند و دوباره یک ساعت باهاش بازی بازی می‌کنی.

همه این‌ها درست، ولی نمی‌فهمم چطور یک عده هر روز هفته باید این مراسم روحانی را انجام بدهند و بدون آن شب خواب‌شان نمی‌برد. آره، به نظر من هم خیلی خوب است که آدم را از سر میز کافه بلند نمی‌کنند، ولی مثلا از روی صندلی پارک یا جدول لب خیابان یا مبل توی خانه یا سر چاه توالت یا پشت میز کتاب‌خانه هم آدم را بلند نمی‌کنند، ولی ژانر این‌ها را نمی‌بینیم. بعد این دوستان یک شرایط خاصی هم برای چگونگی این مراسم دارند: کافه خاص (یه کافه دنجی بلدم، موزیک عالی قهوه عالی‌تر)، ساعت خاص (هر روز ۲ بعد از ظهر تا ۸ شب)، میز خاص (اون میز کناریه که آرومه و دید قشنگی به بیرون داره)، و مهم‌تر از همه نوشیدنی خاص. قهوه سیاه بدون هیچی، کافه لاته، شای لاته (یعنی طرف حواسش به سلامتی هست و در عین حال کوچک‌ترین درکی از چایی نداره)، قهوه با یک قاشق سرخالی شکر و یک کم شیر کم چرب یک درصد، یک شات اسپرسو.

بعد حس‌شان خیلی روحانی‌ست. باران ملایمی که زد بهترین وقت برای یک خنده مبسوط است. نایلونی بکش روی سرت یا چتری بگیر دستت و برو دم استارباکسی که سر چهارراه شلوغی هست و مارکزها و همینگوی‌ها و کوندراها را از پشت شیشه با دفترچه‌ها و اپل مک‌ها و لیوان‌های نیمه‌پر و چهره‌های درهم نگاه کن. بعد برو و برای ساعت‌های طولانی چرخی بزن و برگشتنه باز به ویترین نگاه کن. یحتمل همان جمعیت را می‌بینی و لیوان‌هایی که احتمالا دو قلپ ازشان کم شده و اپل مک‌هایی که کماکان مانیتورشان به نوار آبی رنگ فیس‌بوک مزین شده.

راستی، ژست کافه‌نشینی یکی از معدود ژست‌های مسلمان‌پسند هم هست، چرا که معمولا توی کافه‌ها آب‌تلخی سرو نمی‌شود و هر کسی هم سرش به کار خودش گرم است و لذا این‌طوری است که امروزه روز دیدن استارباکسی که حداقل ۲۰ درصد صندلی‌هایش به تصرف اردوگاه اسلام درآمده باشد اصلا چیز عجیبی نیست.

نیز ببینید ~

, , , , ,

‎یک کامنت برای کافه نشینی

  1. میثم 29 فوریه 2012 ‎در #

    با سلام
    ضمن تشکر فراوان از زحمات شما عزیزان لطفا قابلیت چاپ مطالب را در صفحات خود قرار دهید