نزار قبانی
- قهوه و هنر
میخواهم با تو فنجانی بنوشم
میخواهم دوستت بدارم / پیش از آنکه باغهای عشق را / به فرمانی فاشیستی ممنوع کنند / میخواهم با تو…
ادامه مطلب - قهوه و هنر
کافههای دنیا
کافههای دنیا / دانشکدههای عاشقیاند / اگر روزی تعطیل شوند / عشق و عاشقی هم تمام میشود
ادامه مطلب - قهوه و هنر
شعر با ما قهوه مینوشد
زیباترین بهانهی پیوند ما شعر است - این دوست مشترک - که با ما قهوه مینوشد... شعری از نزار قبانی
ادامه مطلب - قهوه و هنر
یکشنبهها و دلتنگی
جایی قهوهای نمینوشیم نرگسی نمیخریم و بر دفتر شعرم لبخندی نقش نمیبندد..
ادامه مطلب -
شاید با هم دوباره قهوه ای نخوریم
قهوهات را بخور / آرام گوش کن / شاید با هم دوباره قهوهای نخوریم ...
ادامه مطلب -
شعری از نزار قبانی
از صدای تو خوشحال میشدم / که از گلوی گنجشک کوچکی بیرون میپرید / با آن قهوهام را میخوردم /…
ادامه مطلب -
قهوهخانههایی که تو را به یاد ندارند
بگذار راههایی بیتو را بروم / صندلیهای بیتو را بنشینم / و قهوهخانههایی که تو را به یاد ندارند
ادامه مطلب -
قهوه خانههای بیروت
از بیروت میپرسی / خیابانهای بیروت / میدانها و قهوهخانههاش / رستورانها و بندرها ...
ادامه مطلب -
قهوهای که تو سفارش میدهی
نمیتوانم زیست بیتنفس هوایی که تو تنفس میکنی / و خواندن کتابهایی که تو میخوانی / و سفارش قهوهای که…
ادامه مطلب -
کافهی کوچکی که عصرها در آن قهوه مینوشیدیم
عشقت به من آموخت تو را در همه چیزی جستُجو کنم / و دوست بدارم درخت عریان زمستان را /…
ادامه مطلب -
شعری از نزار قبانی
شعر را با تو قسمت میکنم / همانسان که روزنامهی بامدادی را / و فنجان قهوه را / و قطعهی…
ادامه مطلب -
فقط تو – شعری از نزار قبانی
فنجانی قهوه مهمانت میکنم / پیش از آنکه / راهیِ سفر شوم / پنج دقیقه فرصت داریم / وجودِ تو…
ادامه مطلب -
شعری از نزار قبانی
اهمیتی نمیدهم / که ستارهشناسان / درباره اتفاقی که رخ میدهد / چه میگویند / در خطوط فنجان قهوه /…
ادامه مطلب