قهوه‌نوشت

قهوه‌ی مهجور، قهوه‌ی شاهانه

آیکافی – دلم برای قهوه‌ترک می‌سوزه. طفلکی خیلی رعیت‌وار مهجور شده. قهوه‌خورهای اساسی طرفش نمی‌رن. چرا؟ چون کمتر کافه‌ای رو پیدا می‌کنین که قهوه‌ترک واقعنی، یعنی اونی که روی گاز دم شده باشه دست مشتری بده. اون چیز کف‌کرده‌ای که با دستگاه اسپرسو‌ساز درست می‌کنن و می‌دن دست مشتری، بی‌شناسنامه‌تر از اونه که بشه به‌ش گفت قهوه‌ترک.

حالا دلم برای قهوه‌ترک می‌سوزه. شده سفارش بعضی آدم‌های قهوه‌نخور؛ یا شده سفارش یه عده آدمی که از سر تفریح یا بی‌حوصلگی قهوه‌ترک بی‌شناسنامه‌ی بعضی کافه‌ها رو می‌رن بالا بلکه انرژی روحی‌شون بیافته تو نقش‌های کف فنجون، بعد یکی دیگه سرخوش بشینه کنار دست‌شون و مار و عقرب و زن حیله‌گر و مرد کلاه‌بردار کف فنجون رو تو نقش‌های قهوه‌ای بخونه.

از اون طرف همه‌چی خوش‌به‌حال اسپرسوئه. خیلی با وقار، خیلی با احترام، خیلی شناسنامه‌دار و تلخ و شاهانه نشسته بالای مجلس. بعضی‌ها دوبلش رو سفارش می‌دن، بعضی‌ها رقیق شده‌اش رو، بعضی‌ها خودش رو تنها. برو بیایی داره واسه خودش.

این وسط تیپاخورده و رنجور قهوه فرانسه‌س که منحصر شده به ایران. پامون رو از مرز بگذاریم اون‌ور نه از قهوه‌فرانسه نشانی هست، نه از مشتری‌هایی که باد می‌اندازن توی غبغب و خودشون رو فرانسه‌خور معرفی می‌کنن. چه آشی چه کشکی؟

حالا شما با شاه هستین یا با رعیت؟

[hr]

در همین ارتباط بخوانید: قهوه کفک

نوشته های مشابه

‫۴ دیدگاه ها

  1. ما چون دموکراتیم با شاه و رعیت و بقال و قصاب و معلم و استاد و مخصوصن کسایی که از بودن کنار همدیگه حتی به بهانه ی قهوه خوشحال می شن نشست و برخاست داریم. باشد که رستگار بمونیم :)

  2. این قضیهء قهوه هم مثل خیلی دیگه از چیزهای وطنی یا بهتر بگم وطنی شده برای خودش داستان داره!!!!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا