راجر واترز
-
همفنجانی ِ غریبه
گفتم قهوهام را همینجا میخورم. و نشستم. سرم را انداختم پایین. تاب سنگینی چشمهای کنجکاوش را نداشتم.
ادامه مطلب
گفتم قهوهام را همینجا میخورم. و نشستم. سرم را انداختم پایین. تاب سنگینی چشمهای کنجکاوش را نداشتم.
ادامه مطلب