فرهنگ تاریخ قهوهکافه گردی

گپی با یک کافه‌دار سوری در استانبول

صبح‌های حلب یعنی قهوه با صدای فیروز!

آیکافی ـ از دوستان سوری در استانبول بارها نام کافه «اسنایپر» را شنیده بودم. به نظر می‌رسید پاتوق بسیاری از مهاجران سوری‌ست که در حال حاضر در استانبول زندگی‌ می‌کنند. اسنایپر به تک‌‌تیرانداز ماهری گفته می‌شود که از آن‌ها برای ماموریت‌های خاص بهره می‌برند. دیدن حال و هوای کافه‌ای که پاتوق مهاجران رهاشده از جنگ است و دانستن این‌که چرا چنین نامی برای کافه‌ انتخاب شده من را به کافه اسنایپر در محله ‌«باکرکوی» استانبول رساند.

تعجبم دو برابر شد وقتی دیدم نه تنها «نام» کافه حال و هوای جنگی دارد بلکه دکور و تزیینات کافه هم پر است از ابزار و ادوات جنگی؛ از کلاه‌خود و جلیقه و لباس ارتشی گرفته تا قطعه‌های دکوری ماشین‌آلات و دوربین و غیره. اما نورپردازی مناسب، میز و صندلی‌های راحت و – آن‌طور که بعدتر متوجه شدم – لیست خوراکی‌ها و نوشیدنی‌های باکیفیت و مناسب باعث شده که کافه تقریبا پر از مشتری باشد.

گپی با یک کافه‌دار سوری در استانبول

دوستان سوری‌ام پیش‌تر ترتیب قرار ملاقات با «خالد»، مدیر خوش‌برخورد کافه، را داده بودند. گفتگو با کمک زبان انگلیسی و عربی و ترکی و فارسی شروع می‌شود! خالد صاحب یکی از مشهورترین کافه‌های شهر حلب بوده. کافه‌ای که تا نزدیک به سحر فعال بوده و روزانه حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ قهوه‌ی سوری سرو می‌کرده. از کافه‌اش که حرف می‌زند برق در چشمانش می‌دود: «کافه یک پاتوق واقعی بود. محل قرار مدارهای جوان‌ها و تجار و عشاق! با فروکش کردن درگیری‌ها در حلب دوباره آن را بازگشایی کردم اما هیچ‌وقت رنگ و بوی سابق را نگرفت! این کافه را با همان امید در استانبول راه انداخته‌ام. خوش‌حالم که خیلی‌ها امروز برای ملاقات‌هایشان این کافه را انتخاب می‌کنند» جواب خالد در پاسخ به اینکه چرا «تک‌تیرانداز» را برای نام کافه انتخاب کرده دور از انتظارم بود: «تک‌تیرانداز کسی‌ست که خوب نشانه‌گیری می‌کند و درست به هدف می‌زند. کافه اسنایپر می‌خواهد مشتری و ذایقه‌ی درست را هدف بگیرد! من فکر می‌کنم خیلی‌ها مثل من به طراحی ابزار و ادوات جنگی علاقه‌ دارند. ما حتا بخشی را برای فروش تی‌شرت و لباس‌هایی با طرح‌های نظامی و ارتشی در نظر گرفته‌ایم که مورد توجه است».

گپی با یک کافه‌دار سوری در استانبول

در بین گفتگو مدام باید کار مشتری‌ها و سه کارمندش را راه بیاندازد. در بین یکی از این وقفه‌ها از دوست سوری‌ام درباره‌ی فرهنگ قهوه‌نوشی در حلب پرسیدم. برایم توضیح داد که قهوه‌ی سوری به لحاظ آماده‌سازی شبیه به قهوه‌های ترکیه است اما هل و نبات خرد‌شده در سابه‌ی قهوه، طعم و بوی متفاوتی به آن می‌دهد. بعد چشمانش را می‌بندد و می‌گوید: «بوی قهوه در حلب یعنی صبح و صدای فیروز* که از آشپزخانه‌ی خانه‌ها بلند می‌شود!» در همان لحظه خالد به میز بازمی‌گردد. از اون می‌پرسم قهوه و حلب چه چیز را به یاد تو می‌آورد. سری تکان می‌دهد و می‌گوید: «بوی قهوه در حلب یعنی صدای فیروز و آغاز یک روز جدید!» بدون اغراق همه‌مان با شنیدن تکرار این جمله از سوی او برای چند ثانیه مکث کردیم و بعد به خنده افتادیم. خالد و دوست سوری‌ ذوق‌زده جملاتی را به عربی رد و بدل می‌کنند که از آن بین من فقط «حلب»، «قهوه» و »فیروز» را تشخیص می‌دهم.

[quote]بخشی از جذابیت این کار برای من شناخت و تحقیق درباره‌ی فرهنگ شهری‌ست که می‌خواهم کافه‌ای را در آن راه‌اندازی کنم.[/quote]

می‌گوید از سال ۲۰۰۵ چند دوره را در کشور ایتالیا گذرانده و خودش به دستورالعمل خاصی برای اسپرسوهایش رسیده که ترکیبی از ۹ دانه است! دانه‌های عربیکا و روبوستایی که ترکیبش زیادی ترش نباشد، کف مناسبی بدهد و عطر خوشی هم داشته باشد و در عین حال با قیمت مناسب به دست مشتری برسد. او سه سال است که این کافه را راه انداخته و برخلاف میل‌اش مجبور شده لیست غذا هم به قهوه‌ها و نوشیدنی‌هایش اضافه کند تا مشتریان بیش‌تری داشته باشد.

گپی با یک کافه‌دار سوری در استانبول

خالد خودش عاشق قهوه است. می‌گوید هر فنجان قهوه یک روح دارد. برای‌مان قهوه‌ی سوری درست می‌کند. قهوه‌‌ی غلیظ و پر طعم و عطری‌ست. می‌گوید در این کافه فقط مشتریان ثابت سوری از من تقاضای قهوه‌ی سوری دارند. تاکید می‌کند که نمی‌خواهد اسنایپر به عنوان یک کافه‌ی سوری یا عربی شناخته شود برای همین از گذاشتن موسیقی‌های عربی و یا نوشتن لیست غذا و نوشیدنی به زبان عربی پرهیز می‌کند. دوست دارد کافه‌اش مطابق فرهنگ شهر اداره شود. امیدوار است که به زودی شعبه‌ای از اسنایپر را در دوبی راه‌اندازی کند. می‌گوید بخشی از جذابیت این کار برای من شناخت و تحقیق درباره‌ی فرهنگ شهری‌ست که می‌خواهم کافه‌ای را در آن راه‌اندازی کنم. این‌که بدانم تفاوت نوشیدنی‌های محبوب در دوبی و استانبول چیست و آن را با حلب مقایسه کنم! از آن روزی که ساعاتی در کافه اسنایپر گذراندم هر جا صحبتی از قهوه‌ی سوری یا زندگی در حلب می‌شود ناخودآگاه تصویری از کوچه پس کوچه‌هایی در ذهن‌ام زنده می‌شود با عطر قهوه و صدای فیروز؛ خواننده‌ی افسانه‌ای لبنانی‌تبار!


نیز ببینید ~ رایحه قهوه عربی در کوچه‌های بیروت عروس خاورمیانه

نفیسه مطلق

عکاس و روزنامه‌نگار ساکن استانبول ترکیه

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا