اون کِرم صاف و یهدست اسپرسو
آیکافی – زندگی هم میتونه همینقدر یه دست باشه؟ آدما، روابط، دوستیها… همهشون میتونن یهدست باشن. یهرنگ باشن. حالا فوقش یهکم رنگیتر. تو بگو یهجا روشنتر، یه لکهی کوچیک تیرهتر. بالاخره پیش میآد. اینطوری نیست که همهچی همیشه یهجور باشه. البته نه اینکه نشه… کار سختیه. آدم کاربلد میخواد و تکلیفروشن. تجربهی زندگیه که آدمو یهدست میکنه. راه دور چرا بریم… دقت اگه نکنی از یهدستی در میآی. راه و چاهش رو بلد باشی اما یه رنگ کرم میدی به زندگیات و آدمهات… فرض کن یه کرم صاف و ساده. یه کرم یهدست. یه کرم که اگه هم یه دست نباشه یکهو قهوهای نمیشه. یهکم شیری میشه فوقش. یهکم نباتی میشه. ناخالصی هم اگه داشته باشی، مهم اینه که چهطوری نشونش بدی. آدمای یهدست رو دوست دارم. عین کف روی اسپرسوی مرغوب. همون که سخته در آوردنش، ولی آخ از اون قهوهچی که برات اسپرسو میزنه با کف کرم و یهدست. حتا زنده باشه اونی که ناخالصی رو هم نقاشی میکنه میده دستت. اسمش رو هم میگذاره لاته آرت. از این قهوهچیها پیدا کردین، دودستی بچسبیدش. درست عین آدمی که یهرنگه.