پانزدههزار #قهوه_نگار
آیکافی – هشتگ زدن زیر عکسهای اینستاگرام تازه راه افتاده بود. همان ماههای اولی که عکس گذاشتن در اینستاگرام هم بین کاربران تلفنهای همراه هوشمند طرفدار پیدا کرده بود. ماگ قهوهی من و میز کافههای محبوبم پای اصلی عکسهای اینستاگرامم بودند. تا صفا ازم خواست فکر کنم به هشتگی عمومی برای عکسهایی که از قهوه و کافه میگذاریم. هشتگی که شخصی نباشد، سخت نباشد، به خاطر همسان نبودن کیبورد گوشیهای مختلف از حروف ی و ک در آن استفاده نشود. رسیدم به #قهوه_نگار.
اولش به نظرمان سخت میآمد. فکر میکردم استفاده از آندرلاین برای هشتگ گذاشتن کار کاربران اینستاگرام را سخت میکند. اما مطلبی نوشتیم برای معرفی هشتگ در آیکافی و بعد شروع کردیم به هشتگگذاری پای عکسهای خودمان. در همان دوران بود که با پریسا، یکی از دوستان عزیز قهوهنوشم مفتخر شدیم به لقب «پلیس #قهوه_نگار»
عکسهای تگشده با #قهوه_نگار در اینستاگرام
پای عکسهایی که از قهوه و کافه میدیدیم کامنت میگذاشتیم و هشتگ#قهوه_نگار را معرفی میکردیم. به دوستان نزدیکترمان که قبلا با هشتگ آشنا شده بودند،#قهوه_نگار را یادآوری میکردیم و هر روز سر میکشیدیم به عکسهایی که زیر عنوان هشتگ#قهوه_نگار اضافه میشدند و فرستندههایشان خودمان نبودیم. عدد هر روز بیشتر و بیشتر شد. هزار تا، دو هزار تا، سه هزار تا، پنج هزار تا، هشت هزار تا، ده هزار تا. و من اعتراف میکنم که از یک جایی به بعد فقط هشتگ#قهوه_نگار را پای عکسهایم زدم و دیگر به عکسهایی که آمارشان از دستم در رفته بود سر نمیزدم. تا روز اولی که بعد از کوچ از تهران به رشت، پا گذاشتم در یکی از معدود کافههایی که ظهر روز تابستان در رشت باز بودند.
در جستوجوی فنجانی قهوهی خوشدمکشیده. یک سال پیش. آمریکانو را سفارش دادم و بعد از آماده شدناش، از نوع و مارک قهوهی کافه پرسیدم. باریستای کافه قبل از اینکه جوابم را بدهد چند ثانیهای خیره نگاهم کرد و با گفتن اسمم پرسید من همان کسی هستم که از قهوه و کافه در اینستاگرام عکس زیاد میگذارم؟ و فقط چند ثانیه طول کشید تا بفهمم هشتگ#قهوه_نگار باعث آشنایی باریستای کافه با من بوده. و من از همهجا بیخبر در شهری دیگر که کافهها و باریستاهایش همه برایم غریبه بودند، اولین فنجان قهوهام را از غریبهای آشنا گرفتم که یکباره غربت شهر را ازم گرفت.
چند روز پیش که دیدم عکسهای #قهوه_نگار از پانزده هزار هم رد شده، یاد همین خاطرهی روز اول کافهگردیام در رشت افتادم. و فکر کردم فقط قهوه آدمها را به هم نزدیکتر نمیکند، هشتگها هم کنار فنجان قهوه، فاصلهها را بر میدارند، با یک آندرلاین کوچک.