وبلاگ
قهوه چی ِ زن
مهندس: من زن قهوهچی تا حالا ندیده بودم!
زن قهوهچی: دور از جانت زیر بوته به دنیا اومدی؟
مهندس: بله؟!
زن قهوهچی: میگم دور از جانت زیر بوته به دنیا اومدی؟ پس کی این چایی رو جلوی دست پدرت میذاره؟!
مهندس: معلومه مادرم
زن قهوهچی: پس چرا میگی زن قهوهچی ندیده بودم؟ زنها همهش زن قهوهچیان دیگه. سهشغلهان… روزها گارگرن… غروبها قهوهچیان… شبها همه باهم همکارن!
**
باد ما را خواهد برد ~ عباس کیارستمی
از صفحه دیالوگهای ماندگار