شعرقهوه و هنر
دنبال من نگرد
فنجون قهوه تو، از اشک پر نکن، روز میز کافهها دنبال من نگرد
از قهوههای تُرک بوئی نمیبری، دنبال رد پا تو فال من نگرد
دنبال رد پات وقتی که گم شدم، پس کوچه ازم دردی دوا نکرد
گفتی که بعد از این تو فکر من نباش، دنبال من نیا، دنبال من نگرد
این قصه کهنه شد، این عشق دیگه مُرد، برگشتی و کسی دیگه تو کافه نیست
برگشتی و کسی اینجا نمونده و از دیر کردنت هیشکی کلافه نیست
دنبال من نگرد، من گم شدهم که با عکسهای قهوهای از کافهها برم
من گم شدهم که با خواب و خیال تو ناآشنا بیام ناآشنا برم
فنجون فال تو از اشک پر شده، رو میز کافهای که باورت نکرد
دیوونگی نکن، تو فکر من نباش، دنبال من نیا، دنبال من نگرد
محمد نویری
عاشق این عکسم