فرهنگ تاریخ قهوه

تاریخ اجتماعی قهوه و استعمار

برای انسان‌شناسان جذاب است که بتوانند نقش عناصر فرهنگی مختلف را در کلیت آن فرهنگ درک کنند. غذاها و نوشیدنی‌ها، زیر‌مجموعه‌ای از این عناصر فرهنگی هستند که ممکن است در نظر بسیاری، وجود و مصرفشان بدیهی یا غیر‌‌مهم جلوه کند. اما گاهی غذاها و نوشیدنی‌ها، کارکردهایی به‌جز رفع گرسنگی و تشنگی نیز به خود می‌گیرند و نقشی مهم در گوشه‌ای از فرهنگ ملتی ایفا می‌کنند. رابرت لاوتن (Robert Lawton) که در موسسه تحقیقاتی سواس دانشگاه لندن، انسان‌شناسی می‌خواند، گزارشی از تاریخ اجتماعی قهوه نوشته تا نشان دهد که چگونه قهوه، نقشی در فرهنگ مقاومت بازی کرد، عنصری هویتی برای عثمانی‌ها شد و چگونه این نقش ممیزی خود با دیگری را تا بوستون آمریکا با خود به همراه داشت. بخشی از این یادداشت را نویسنده مهمان آیکافی،‌ رامیار خلیلی برای آیکافی به فارسی برگردانده است.

قهوه‌فروش دوره‌گرد در دوره‌ی عثمانی
قهوه‌فروش دوره‌گرد در دوره‌ی عثمانی

آیکافی – در نظر بسیاری از محققان، منطقه کافا (Kaffa) در اتیوپی قرن نهم میلادی، خاستگاه قهوه عربیکاست. در دوران اسلامی در یمن، دانه‌های قهوه را می‌جویدند و کم‌کم از آن برای ساختن نوشیدنی گرم و گوارایی استفاده کردند که علمای مسلمان را نگران می‌کرد. در قرآن سخنی از نوشیدن قهوه یا مصرف آن به طرق دیگر نیامده است؛ با این حال، علما همواره از آن به عنوان نوشیدنی‌ای روان‌گردان یاد می‌کرده‌اند. اما افزایش مصرف این نوشیدنی، و این که در دوران اسلامی و در کشوری مسلمان، هویتی مستقل می‌یابد، نشان‌دهنده افزایش ارزش آن در جامعه است که با مقاومتی فرهنگی (همان‌گونه که در بعضی کشورهای امروزی در قبال کالاهایی دیگر مشاهده می‌شود) به جایگاه رفیعی در مراسم و مناسک اجتماعی دست یافته و توانسته است دگرگونی‌ای در نگرش مسلمانان به مصرف ماده‌ای که خیلی‌ها آن‌ را روان‌گردان می‌دانند ایجاد کند.

زمانی که عثمانی‌ها یمن را تصرف کردند، قهوه را نیز شناختند. در این دوران، قهوه طی مراسمی همه روزه مصرف می‌شود و علاوه بر آن، نوشیدنش به صورت مناسکی هویتی نمایانده می‌شود. مراسم قهوه‌نوشی و تشریفات همراه با آن قبل از جنگ‌های عثمانی با همسایه‌های مسیحی‌اش، نماینده هویت دینی-اجتماعی عثمانی‌ها می‌گردد. از آن جایی که در آن دوران، جنگجویان عموما مرد هستند، مناسبات قهوه‌نوشی، با مردانگی، جایگاه‌های قدرت و تلاطم‌های عاطفی زمان جنگ پیوند می‌خورد. بنابراین قهوه‌نوشی، فعالیتی جنسیتی می‌شود که به مناسبات قدرت و سلسله‌مراتب جنسیتی رسمیت می‌بخشد و از این‌ها ارزش می‌گیرد.

در این دوران، فعالیت‌هایی مثل قهوه‌نوشی، چای‌نوشی و مصرف تنباکو که در چای‌خانه‌ها انجام می‌شوند، اساسا مردانه هستند و معاشرت‌های زنانه، اغلب در منازل صورت می‌گیرد. بنابراین می‌توان مصرف قهوه را مثالی از روابط سلسله‌مراتبی درون جامعه دانست که شکلی فرهنگی به خود گرفته است. این که فقط مردان هستند که قهوه می‌نوشند، نشان‌دهنده انتظارات دینی-اجتماعی و جدایی سنتی روابط قدرت بر اساس جنسیت است. با این حال، اگر مردان برای فعالیتی مثل قهوه‌نوشی، باید از خانه بیرون بروند، نشان‌دهنده این است که مرکز کنترل آن‌ها، طبق سنت، در بیرون از خانه است و این زنان هستند که در محیط خانه، کنترل را در دست دارند. بنابراین، قدرت و کنترل به‌تمامی در دست مردان نبوده بلکه زنان نیز حوزه‌های کنترل اجتماعی (و حتی سطحی از قدرت) داشته‌اند (هر چند که این حوزه‌ها و سطوح قدرت محدود بوده است.)

[quote style=”boxed” float=”left”]زمانی که قهوه‌نوشی از محیط بیرون از خانه، به درون خانه (محیط تحت کنترل زنان) و خصوصا به آشپزخانه وارد می‌شود، انحصار مردانه‌اش را از دست می‌دهد.[/quote]

زمانی که قهوه‌نوشی از محیط بیرون از خانه، به درون خانه (محیط تحت کنترل زنان) و خصوصا به آشپزخانه وارد می‌شود، انحصار مردانه‌اش را از دست می‌دهد. هرچند که شات مرغوب اسپرسو، هنوز نتوانسته از محیط عمومی به دنیای خصوصی درون خانه وارد شود، چون برای نوشیدن یک شات مرغوب اسپرسو هنوز باید به کافه‌ها رفت.

در دوران استعمار در کشورهای استعمارگر، قهوه کالای خارجی خارق‌العاده‌ای است که لوکس محسوب می‌شود و عده کمی می‌توانند از آن استفاده کنند. در این دوران، جیمز وادزورث (James Wadsworth) در رساله‌ای درباره طبیعت و کیفیت شکلات (۱۶۴۰) (A Curious Treatise of the Nature and Quality of Chocolate) بر سودمندی قهوه و کالاهای وارداتی دیگری مثل شکلات تاکید می‌کند. این تبلیغ برای قهوه، در ابتدا بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد و تقاضا را برای واردات آن بیشتر می‌کند. اما کم‌کم صحت آن زیر سوال می‌رود. بنابراین، قهوه، به عنوان غنیمت پیروزی بر مستعمرات نگریسته می‌شود که طبقه آگاه و مرفه آن را مصرف می‌کنند. سال‌ها کشورهای آمریکای جنوبی، تحت استثمار پرتغالی‌ها و اسپانیایی‌ها، قهوه می‌کارند و بازرگانان، این دانه را به همراه دیگر محصولات مستعمرات، به اروپا می‌آورند تا تقاضای بالا برای این کالاها را پاسخ گویند. در همین زمان، عده‌ای از اروپایی‌ها، این کالاها را نمادی از وحشی‌گری‌های نظامی در مستعمرات می‌دانند و با تنفر به قهوه و دیگر محصولات مستعمرات می‌نگرند؛ زیرا آن‌ها را محرک‌های فعالیت‌های استعمارگرانه می‌دانند. با این حال، این مساله اثر چندانی بر مصرف قهوه ندارد زیرا مصرف‌گرایی و تبلیغات پیرامون آن، قهوه را به صورت جمع اضداد درمی‌آورد: مصرف‌کنندگان قهوه، کسانی را که قهوه می‌کارند، محکوم می‌کنند که چرا چیزی را می‌کارند که به استعمار و استثمار سرزمینشان می‌انجامد. این مورد، نمونه‌ای است از رابطه‌ی طبقه (مصرف‌کنندگان کالا)، عاداتشان و در دسترس بودن کالا، با رفتارها و انتظارات آن طبقه که می‌تواند نمونه‌ای کوچک از فرهنگ مصرف‌گرایی باشد قبل از این که مفهوم مصرف‌گرایی شکل بگیرد. مصرف‌گرایی در این دوران، به جدایی جنسیت‌ها آگاهانه بی‌توجهی می‌کند تا بازاری برای خودش دست و پا کند. همین‌طور، زمانی که کالایی به اندازه کافی در فرهنگی حل شد، روش‌های مصرف آن در آن جامعه درونی می‌شوند و روش‌های تغییر این مصرف، در دست قدرتمندان قرار می‌گیرد.

جوامع مسیحی در قرن هفدهم، به خاطر این که امپراطوری ترکان عثمانی را دشمن می‌دانستند، معمولا قهوه‌نوشی را عملی شایسته نمی‌شمردند. قهوه در این دوران به عنوان «نوشیدنی دشمن» تلقی می‌شود و بسیاری سعی بر این دارند که جلوی نوشیدن آن را بگیرنداما کم‌کم نوشیدن قهوه، طی فرایندی، تبدیل به کالایی غربی شد و کمتر به عنوان مولفه‌ای هویتی برای مسیحیان در مقابل عثمانی‌ها مطرح گردید. در این دوران، ایتالیا که مهد مد و لباس بود، ونیزش را به عنوان شهر کافه‌ها و قهوه‌خانه‌ها به جهان معرفی می‌کند و محیط جدیدی برای مصرف کالایی تازه هویت‌یافته، ایجاد می‌کند.

نیز ببینید ~ دموکراسی در قهوه‌خانه

در طرف دیگر دنیا، در دنیای جدید در قرن هفدهم، تحت تاثیر بریتانیا، اغلب چای مصرف می‌شد و یکی از بزرگ‌ترین کلونی‌های بریتانیا، بوستون بود. مهمانی چای بوستون، یکی از قدم‌های موثر انقلاب آمریکاست و یکی از اتفاقات مهم در جریان انقلاب، این است که کشتی چای بریتانیا وارد ساحل ماساچوست بوستون می‌شود و ساکنان، به خاطر مالیات زیادی که باید برای آن‌ها بپردازند، چای‌ها را درون آب می‌ریزند. این کار باعث می‌شود که حزب سیاسی در بوستون، رسما عادت چای‌نوشی در مهمانی‌هایش را به قهوه‌نوشی تغییر دهد. جالب این جاست که با این که چای به خاطر قیمت بسیار ارزان‌ترش از قهوه، همچنان نوشیدنی محبوب بود، اما تحریم مصرف چای و در عوض نوشیدن قهوه، به عنوان عملی استقلال‌طلبانه بسیار مورد توجه قرار گرفت.

همان‌طور که به میان آمد، قهوه سفری طولانی را از محل تولدش تا کافه‌های امروزی طی کرده، در جنبش‌های مقاومت فرهنگی شرکت جسته و توانسته جای خود را در هر فرهنگی باز کند. قهوه و نوشیدن آن کالاهایی فرهنگی شده‌اند که در سطوح مختلف، در فرهنگ جامعه‌ای که در آن مصرف می‌شوند، اثر می‌گذارند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا