شعرقهوه و هنر
یک قهوه تلخ لطفا
سیاهقلمهای
نیکی فیروزکوهی
آقا! برای من یک قهوه تلخ لطفا!
میدانید اتفاق شیرینی افتاده
من اما، در اضطرابِ رخدادِ یک اشتباه دوباره، دلشوره دارم
آقا! در این حوالی تردید بیداد میکند … تردید آقا
بر سر در کافهتان حک کنید:
به روزگاری که عشق به شکوهمندیِ لحظه واپسینِ یک شعبده بود.
از شما ممنونم به خاطر شیرینی واژه هایتان و تلخی قهوه تان.
درود
تو دلت شاد در این نزدیکی ،قهوه ای هست که تلخ میکند این کام زبان بسته ما،من که عادت کردم ،جز تو بر هیچ تلخی عادت نکنم