یک فنجان قهوه و هزار حرف نگفته
آیکافی – شنیدن و خواندن قصهها و تجربههای کافهدارها، باریستاها و حتی مشتریان، کمک بزرگیست به درک بهتر و عمیقتر قهوه و اساسا تمام آداب و فرهنگ پیرامون قهوهنوشی و کافهداری. خاطرهی اولین بار که به کافه رفتهاید یا با طرز تهیهی خانگی قهوهای آشنا شدید و آن را امتحان کردید یا اطلاعاتی که در گفتوگو با باریستایی کسب کردهاید، همگی مجموعه دانستنیهای ما را دربارهی قهوه زیاد میکند.
دوستی نقل میکرد که در کافهای از باریستا میخواهد که قهوهاش را داغتر کند. او تعریف کرد که باریستا به تفصیل برایش توضیح میدهد که دمای ایدهآل کف شیر باید چقدر باشد و داغی بیشتر آن، استاندارد نیست. همین رد و بدل اطلاعات ساده ما را با دنیای قهوه و آداب قهوهخوری آشناتر میکند.
از سوی دیگر اینکه کافهدارها و کافهروها و همچنین قهوهنوشها حرفهایشان را بازگو کنند، این حسن را دارد که هر دو طرف موانعی را که بر سر فهم درست انتظاراتشان از هم وجود دارد، برمیدارند. این فهم مشترک به ارتباطات جامعهی دوستداران قهوه کمک بزرگی میکند. اغلب ما تحتتاثیر تبلیغات و استراتژیهای بازار، قهوه یا کافهای را انتخاب میکنیم؛ اما باریستا هم حرفهایی برای گفتن دارد. از دیدگاه او فرایند درستکردن قهوه، رایحهی آن، شیوهی دم کردن و واکنشهای شیمیایی که صورت میگیرد تا نتیجهی نهایی بهدست بیاید، قابل شرح دادن به مشتریان است.
آن طعم قهوهای که ما برای نخستین بار مزه میکنیم، به تجربهی باریستایی برمیگردد که درست کردن قهوه را جایی، یک زمانی آموخته است.
با وجود همهی استانداردها، اما یک فرمول واحد برای یک فنجان قهوه وجود ندارد. ولی اگر باریستا به خواستههای مشتری توجه کند و مشتری هم به احساس مسئولیت و حرفهی او احترام بگدارد، حتما هر دو از نتیجهی نهایی، یعنی نوشیدن قهوه رضایت بیشتری خواهند داشت.
برداشت آزاد از +