قهوه و هنرموسیقی
یه فنجون قهوه ~ باب مارلی
یه فنجون قهوه میخورم بعد میرم
اومدم بهت بگم فردا از پیشت خواهم رفت
دیگه غُــصهدارت نمیکنم
یه فنجون قهوه میخورم و میرم
پولی که وکیل گفت رو آوردهام
اما میدونم جای اون غم و غصهای که رو دلت گذاشتم رو نمیگیره
جای عشقی که بهت داشتم رو نمیگیره، میدونم
حالا یه فنجون قهوه میخورم بعد میرم
به بچهها بگو دیشب اومدم
ببوسشون وقتی خوابن
قهوهم رو شیرین و گرم درست کن
درست همونطوری که تو بغلم میخوابیدی
پولی که وکیل گفت رو آوردهام
اما میدونم جای اون غم و غصهای که رو دلت گذاشتم رو نمیگیره
جای عشقی که بهت داشتم رو نمیگیره، میدونم
یه فنجون قهوه میخورم بعد میرم
یه فنجون قهوه میخورم بعد میرم
alllllllllllllli bod mamnon