کافههای سیار کسبوکار جدید فرهنگی
شبانههای تهران جان میگیرد
این یادداشت به قلم ساجده عرفانی در صفحهی ویژهی فرهنگ هنر شماره ۳۷۲۳ بهتاریخ ۱۴ شهریور ۱۳۹۶ در روزنامهی جهانصنعت به چاپ رسیده و در آیکافی بازنشر میشود. آیکافی مسئولیتی در قبال مطالب بازنشرشده و ترجمهشده از نویسندهها و رسانههای دیگر ندارد و محتوای آنها لزوما منعکسکنندهی دیدگاه آیکافی نیست.
جهانصنعت – کافیشاپها و رستورانهای خیابانی از ایدههای نوآورانه در کسبوکار شهریاند که قدمتشان در ایران بیش از صد سال است و همزمان با رشد زندگی شهری پا گرفتهاند. قبل از آغاز این جریان، فرهنگ مردم ایران بیشتر به نشستن در قهوهخانهها و تماشای محفل بزم تمایل نشان میداد تا خوراکی و نوشیدنیهای سرپایی؛ تمایلی که سالهای بعد نیز همزمان با گاریهای خیابانی ادامه پیدا کرد تا روند رشد شهرنشینی به اندازهای رسید که سرعت بر کیفیت مقدم شد. امروز میتوان لابهلای چک کردن انواع شبکههای اجتماعی، نشانی نزدیکترین قهوه خیابانی را پیدا کرد؛ میانِ آمد و رفت به محل کار سری به یکی از آنها زد و عکسش را در همان شبکههای اجتماعی منتشر کرد.
از کافهنشینان دوران رضاشاه تا فودترکهای مدرن
سعید ساداتنیا، معمار و کارشناس شهرسازی تاریخچه کافهنشینی در ایران را همزمان با دوره رضا شاه و آغاز تحولات شبه غربی میداند. کافههایی که بستری برای دورهمنشینی روشنفکران زمان خودش بود و توسط همین افراد تا اوایل انقلاب روند رو به رشدش را طی کرد. انقلاب و تحولات ۵٧ گسست بزرگی برای جریان کافهنشینی بود و تا حدی مقابل این جریان ایستاد. به تدریج کتابخانهها، خانههای زیرزمینی و گعدههای شخصی جای کافهنشینیها را گرفت. هر جریان فکری، هنری و اجتماعی برای خودش گروههای جداگانهای تشکیل دادند و صورت عمومی دورهمیها کمرنگ شد.
این فروبستگی فضای اجتماعی در سالهای جنگ هم ادامه پیدا کرد. با پایان یافتن هشت سال جنگ تلاش برای باز کردن فضاها در دوران ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی آغاز شد؛ تلاشی که در چارچوب بود و نتایج چشمگیری کسب نشد. با روی کار آمدن اصلاحات درخشانترین دوره برای شکلگیری پاتوقها شروع شد و در کنار کافهنشینیها، کویرگردی و طبیعتگردی به عنوان شکل جدیدی از تفریحات برای مردم به وجود آمد. دولت نهم و دهم ادامه سیاستهای فروکاست اجتماعی بود که زمینه را برای فعالیتهای زیرزمینی فراهم کرد؛ رشد موسیقیهای زیرزمینی از نمونه پیامدهای جریان بسته آن سالهاست. انتخابات دوره یازدهم ریاستجمهوری با شعار تلاش برای گشایش فضای فعالیتهای اجتماعی و هنری پیش رفت. این دوران با عقبنشینی حکومت و دادن امتیازات بیشتر همراه شد؛ کافهها دوباره رونق گرفتند و با سرعت بسیار زیاد خیابانهای تهران را پر کردند. ارکسترها و گروههای موسیقی هم توانستند از فضای کافهها برای فعالیتهایشان استفاده کنند. مکانهای تاریخی و عمومی در تهران و سایر شهرها مثل اصفهان (پل خواجو و فضای سبز اطراف زایندهرود) محلی برای فعالیتهای هنرمندان خیابانی شد. کافهها توانستند به دو شکل سیار و دائمی فعالیتهایشان را دنبال کنند.
سیتیر، احیای زندگی شبانه
خیابان سیتیر که نام پیشینش قوامالسلطنه بود قدمتی همپای نهضت مشروطه دارد، پا به پایِ تاریخ ایران و تهران آمده است تا حالا بستری برای انواع موزهها و مردمانی از ادیان گوناگون باشد، همجواریاش با بازار تهران جریان زندگی را در آن زنده نگه داشته و بیشتر از آنکه خیابانی برای سکونت دائم شهروندان باشد محل امرار معاش و گذر روزانه است. همین کافی است تا این خیابان پتاسیل ایجاد خوراکیهای سیار را داشته باشد.
[quote float=”left”]مسئول گردشگری منطقه ۱۲: طرح ارتقای زندگی در این ناحیه مطرح شد که دو محور اصلی داشت. زیست مومنانه و گردشگری منطقه.[/quote]دو سال پیش به گفته خشایارفرد، مسوول گردشگری منطقه ١٢، طرح ارتقای زندگی در این ناحیه مطرح شد که دو محور اصلی داشت. زیست مومنانه و گردشگری منطقه. تغییر کاربریهای منطقه ١٢ به تدریج آن را خالی از سکنه کرده و تنها منطقه تهران است که رشد جمعیت منفی دارد. خیابانهای این ناحیه روزها مملو از جمعیت است و شبها خالی و ساکت؛ موضوعی که میتواند آسیبهای اجتماعی منطقه را افزایش دهد. استفاده از ظرفیت گردشگری این ناحیه در قالب کافههای سیارِ خیابان سیتیر از آذرماه سال گذشته شروع شد. این طرح هرروز تا ساعات انتهایی شب برقرار است. چرخش مردم در خیابانهای این منطقه آن را از شبمردگی نجات داده و ضمن معرفی این خیابان تاریخی، آن را به محل کوچکی برای زیست شبانه ساکنان تهران بدل کرده است. زیست شبانه موضوعی است که بهتدریج جدی و جدیتر میشود بدون آن که در ساختار زندگی شهری تهران راهی برای آن درنظر گرفته شده باشد. عدم امنیت و پایان کار تمامی فروشگاهها در ساعت ١٢ شب، برای شهروندانی که تا نزدیکی صبح بیدارند امکان آن را فراهم نمیکند تا بهراحتی در خیابانها حضور پیدا کنند. هرچند ساعت کار رستورانهای سیتیر هم ١٢ شب به اتمام میرسد اما تنها از این جهت اهمیت دارد که این خیابان همزمان با تعطیلی بازار وارد سکوت شبانه میشد و امکان گردشگری تا همان ساعات برقرار بود. تنها در ماه رمضان همزمان با سایر رستورانها به سیتیر هم اجازه داده شد تا فعالیتش را تا سحر ادامه دهد. کافهها و رستورانهای سیار این خیابان شکل کوچکی از همان نمونهای ست که سالها در خیابانهای ترکیه و شهرهای اروپایی برقرار بوده است.
تعدد موزهها در خیابان سیتیر چشمگیر است. شهرداری منطقه ١٢ در طرح گردشگری خیابان سیتیر معرفی بیشتر این اماکن را هم مدنظر قرار داده است. اما ساعات کار موزهها همزمان با پایان ساعت اداری به اتمام میرسد و عملا فرصتی برای بازدید بیشتر مردم فراهم نیست. طرح رستورانهای سیتیر از آنجا که همکاری میراث فرهنگی برای تغییر ساعت موزهها را به همراه نداشته برای افزایش بازدید از آنها آنچنان موفق نبوده است. وجود طرح ترافیک در این خیابان و بسته بودن تعدادی از موزهها حتی در آخر هفته باعث افزایش گردشگری منطقه نشده است. البته باید اشاره کرد تمامی موزههای منطقه ١٢ در اختیار سازمان میراث فرهنگی نیست و نیاز به همکاری از سوی آستان قدس رضوی، بانک ملی، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و سایر ارگانهایی است که موزههای این منطقه را در اختیار دارند. ایام عید تنها زمانی بود که این موزهها تا ١١ شب هم به روی عموم باز بودند.
شکل جدید وقتگذرانی
از خیابان سیتیر که فاصله بگیریم و نگاهی به سطح شهر بیندازیم تولد شکل جدیدی از کافیشاپها را شاهد هستیم که داخل فولکسواگنهای آبی و نارنجی شکل گرفتهاند. گاریهای سیار بستنیفروشی قدیمی که شکل اولیه کافههای سیار کنونی هستند، هرکجا که امکانش بود میایستادند و مشتریهایشان متغیر بود. تلگرام و اینستاگرام کسبوکار کافههای سیار را هم دستخوش تحول کرده است و این امکان فراهم شده تا پیش از ایستادن و فروش قهوه و نسکافه به همه دنبالکنندگانشان اطلاع دهند امروز کجا هستند و بدین ترتیب مشتریهایشان فقط مردم در حال گذر همان خیابان نیستند. میتوان از محلههای مختلف مشتری جذب و همراه با آن تبلیغات کرد.
کمبی کافه که یکی از فولکسواگنهای سیار است میگوید خیلی از مشتریانشان اول جذب ماشین شدهاند و بعد به خود کافه پی بردند. حس نوستالژی فولکس واگن را دلیل انتخاب کسانی میداند که به این شیوه از کسب و کار روی آوردهاند. فولکسواگن تبدیل به ماشین پرطرفداری در اینستاگرام شده است که در تبلیغات این کافهها نقش موثری دارد.
یک کافهدار معتقد است مشکل مهم این کار پیدا کردن کسی است که تعمیرات این ماشینها را بلد باشد چون زیاد خراب میشوند و باتری اضافه برایش خریدهاند یا اینکه با کلی وسیله و دستگاه قهوهساز باید مراقب باشند که در چاله و دستاندازی نیفتند و وسایلشان خرد نشود.
ماشینهای سیاری که در انگلستان هلند یا سوییس وجود دارند محدود به یک مدل نیستند و غالبا روی آنها نوشتههای کلاسیک و طرحهایی خلاقانه وجود دارد.
[quote]در ایران برای کافهها به شکل سیارش خلا قانونی وجود دارد. شهرداری آنها را به رسمیت نمیشناسد. برخورد با این ماشین-کافههای سیار به عنوان سدمعبر در خیابان است.[/quote]در ایران برای کافهها به شکل سیارش خلا قانونی وجود دارد. شهرداری آنها را به رسمیت نمیشناسد. برخورد با این ماشین-کافههای سیار به عنوان سدمعبر در خیابان است. برای ایجاد این کافهها مجوزی شناخته نشده است. علی توپچی مدیر کُمبی کافه میگوید ماموران بازدید شهرداری حداقل شبی ۵٠ هزار تومان از آنها دریافت میکنند و اجازه فعالیت میدهند. یکی دیگر از کافهداران میگوید هر روز دست و دلشان میلرزد که نکند شهرداری ماشین را بخواباند.
خشایارفرد امیدوار است شورای جدید درباره این قضیه بحث کند و راهحل قانونی ارائه دهد. قوانین قدیمی شهرداری برای این پدیدههای جدید کارآمد نیست و فقط شامل ماجرای کافههای سیار نمیشود. اتفاق جدیدی مثل اتوبوسهای دوطبقه گردشگری که از ابتدای سال وارد کشور شده است هم از این خلا قانونی مستثنی نیست.
کافههای سیار چه در سیتیر و پانزده خرداد باشند و چه بهطور پراکنده در سطح شهر حرکت کنند، چهره آن را زیباتر میکنند. علی توپچی معاشرت با اهالی مختلف تهران را از دلایلش برای رو آوردن به این سبک از کسبوکار میداند. فرار از محیطهای رسمی و دوستانهتر کردن فضا و همراه بودن با زندگی شناور شهری، ویژگیهایی است که فولکسواگنهای رنگی را روزبهروز جذابتر کرده است.
فرشید مقدم، پژوهشگر شهری یکی از دلایل حضور کافههای سیار را گرانی ملک در تهران میداند و میگوید: «وقتی قیمت اجاره کافه در تهران ماهی ٢٠ تا ٣٠ میلیون است، عده زیادی از مردم نمیتوانند هزینه کنند. بنابراین به این فکر میافتند که با پول کمتری برای خودشان، شغلی ایجاد کنند.» مقدم معتقد است که فودتراکها باعث زندهتر شدن فضای شهری میشوند: «در گذشته و همین حالا هم مردم ایران با دستفروشان غذا در گوشه خیابان روبهرو میشوند و غذافروشیهای سیار پدیده خیلی جدیدی هم نیست. اما این شیوه از ارائه غذا ابتدا در کشورهای غربی اتفاق افتاده و حالا به ایران رسیده.»
کافههای سیار میتواند یک تب باشد که با اوج و فرود شبکههای اجتماعی طرفدارانش کاهش یا افزایش پیدا کنند یا میتواند سبک جدیدی از کسبوکار شهری شناخته شود که در خدمت زندگی پرسرعت مردم در کلانشهرها قرار میگیرد.
چه کار جالبی