قهوهنوشت
کافهی گرم
من و او
در کافهای گرم،
دور از همهمهی برف
نشستيم.
و به فاصلهی دو قهوه که تو آوردی
نگاهمان بخار زد.
××
اشکان حسینزاده
وبلاگ درایان
من و او
در کافهای گرم،
دور از همهمهی برف
نشستيم.
و به فاصلهی دو قهوه که تو آوردی
نگاهمان بخار زد.
××
اشکان حسینزاده
وبلاگ درایان
برای عضویت در خبرنامه آیکافی عضو شوید.