عمومی

“لوگوی کافه رئیس تغییر خواهد کرد” / گفت‌وگو با فرشید اصلانی از موسسان قهوه رئیس

آیکافی – فرشید اصلانی پیش از آن‌که به فکر راه‌اندازی کافی‌شاپ بیافتد، در جریان برگزاری اجلاس سران کشورهای اسلامی در اولین سال از دوره‌ی ریاست‌جمهوری محمد خاتمی، مدیر کل مالی اداری شرکت هتل‌ها بوده است. علاقه‌ی او به قهوه و کافی‌شاپ هم به آن دوره بازمی‌گردد. فشارهای سیستم اداری آقای اصلانی را به این فکر می‌اندازد که کسب‌وکاری آزاد راه‌اندازی کند. همین می‌شود که نخستین شعبه از کافی‌شاپ رئیس در سال ۱۳۸۰ با شراکت فرشید اصلانی و شاهین ظهیری در خیابان کم‌رفت‌و‌آمد جم شروع به‌کار می‌کند. کافی‌شاپی که تشابه ظاهری غیرقابل‌انکار لوگوی آن با معروف‌ترین کافی‌شاپ زنجیره‌ای دنیا یعنی استارباکس هنوز بعد از ۱۲ سال جدی‌ترین انتقادی‌ست که به کافه رئیس می‌شود. اصلانی منکر تشابه ظاهری لوگوی استارباکس و رئیس نیست؛ او حتا به صراحت اذعان می‌کند بدش نمی‌آمده مشتری‌ها را به این وسیله به کافه بکشاند و البته اضافه می‌کند: تا برای‌شان قهوه‌ی خوب سرو کنیم. با این‌حال گویی تیغ تند انتقادات، وجهه‌ی عمومی این برند را چنان تحت‌تاثیر قرار داده که اصلانی خبر از تغییر لوگوی آن در آینده‌ای نزدیک می‌دهد.

قهوه رئیس فرشید اصلانی

در روزهایی که تهران یکی از سردترین زمستان‌های ۵۰ سال اخیر را پشت سر می‌گذاشت، در صبحی آفتابی با فرشید اصلانی به گفت‌و‌گو نشستیم.

چرا خیابان جم؟

دو راه پیش ِ پای من بود: یا باید می‌رفتم سراغ محله‌های شلوغ یا مناطق پَرت و کم رفت و آمد. من دومی را انتخاب کردم. طبیعی بود اگر در خیابان‌هایی مثل فرشته و جردن کافی‌شاپی راه‌اندازی می‌کردیم، استقبال بالا بود و به همین خاطر نمی‌توانستیم آن کنترلی که لازم است را بر مشتریان داشته باشیم. از همین روی خیابان جم را انتخاب کردیم. آشنایی من با این خیابان به‌واسطه‌ی کافه لینت بود که مدیریت آن با آقای گاسپاریان است و از کافه‌های قدیمی و خوب تهران به حساب می‌آید. من سال‌ها مشتری این کافه بودم. کافه‌نشینی من با کافه لینت آغاز شد و با کافه لینت پایان یافت.

روزهای آغازین چطور پیش می‌رفت؟

از روز اول با مطالعه‌ی کامل وارد این حرفه شدم. البته اشتباهات بسیار زیادی داشتیم؛ اما سعی کردیم تا حد امکان مطالعاتی داشته باشیم. دنبال کسی می‌گشتیم که کار حرفه‌ای راه‌اندازی کافی‌شاپ کرده باشد؛ پیدا نکردیم. تنها کمک‌مان آقای گاسپاریان کافه لینت بود.

[quote style=”boxed” float=”left”]مرامنامه‌ی قهوه رئیس بر اساس ارائه‌ی بهترین کیفیت توام با احترام به مشتری بود. آن زمان من را مسخره می‌کردند که فلانی با این سن و سال و سابقه‌ی اجرایی، رفته قهوه‌چی شده است[/quote]

زیر بمباران سخره‌ی دوستان و فامیل، اولین شعبه‌‌ی کافه رئیس در ۲۰ آذر سال ۱۳۸۰در خیابان جم افتتاح شد. می‌خواستیم مشتریان به‌خاطر کیفیت نوشیدنی‌های ما جذب کافه شوند، و نه چون در یک خیابان شلوغ سر راه‌شان قرار گرفته بودیم. مرامنامه‌ای هم برای خودمان تدوین کردیم که اساس آن ارائه‌ی بهترین کیفیت توام با احترام به مشتری بود. آن زمان من را مسخره می‌کردند که فلانی با این سن و سال و سابقه‌ی اجرایی، رفته قهوه‌چی شده است.

آن زمان کسی زیاد استارباکس را نمی‌شناخت. در رئیس ما استارباکس و ایلی و کاستا سرو می‌کردیم. در کنار این‌ها قهوه جمهوری هم سرو می‌شد که بعدها متوقف شد. مشتری‌ها می‌توانستند نوع قهوه‌شان را در منو انتخاب کنند. مدت زیادی نگذشت که به نقطه‌ی سر به سر رسیدیم و شروع به رشد کردیم. خیلی‌ها به ما می‌گفتند ابتدای کسب‌وکارتان است و به‌زودی ورق برخواهد گشت. من مطالعه‌ای را به چند تا از دانشجویان دانشگاه تهران واگذار کردم تا درباره‌ی علل شکست ناگهانی کسب‌وکارهای نوپا و موفق تحقیق کنند. نتیجه‌ای که حاصل شد این بود که وقتی مشتری زیاد می‌شود، آن کافه یا رستوران نمی‌تواند پاسخگوی مشتری باشد. بنابراین به این نتیجه رسیدم که باید کمی از پول بگذرم. اگر مشتری دم در ایستاده، به باریستا فشار نیاورم که با سرعت بیشتری کار کند. مشتری ممکن است خسته شود و برود، اما نمی‌گوید کیفیت قهوه رئیس افت کرده است.

مدل توسعه‌ی کسب و کار کافه رئیس چگونه است؟ شما برخلاف بعضی از کافی‌شاپ‌های زنجیره‌ای ظاهرا چیزی تحت عنوان فروش تابلو ندارید …

خیر؛ لااقل تا به الان نداشته‌ایم. کافه رئیس به‌صورت خانوادگی اداره می‌شود و همه‌ی شعب مستقیما متعلق به گروه رئیس هستند و زیر نظر ما اداره می‌شوند. هر یک از ما مسوولیتی داریم؛ یکی از پسرانم مسوول آموزش و کنترل پرسنل است. دیگری ذائقه‌ی حساسی دارد و به‌نوعی کار کنترل کیفی را انجام می‌دهد. دخترم هم طرح‌های علمی مجموعه را دنبال می‌کند. چون الان رقابت در عرصه‌ی قهوه چنان نزدیک شده که ناگزیریم طرح‌های‌مان را به‌صورت علمی جلو ببریم.

رئیس در شبکه‌های اجتماعی هم فعال است. استفاده از شبکه‌های اجتماعی گاهی مانند یک شمشیر دو لبه عمل می‌کند: هم می‌تواند برای هدف‌های تبلیغاتی به‌کار گرفته شود؛ و هم فضای تازه‌ای باز می‌شود برای مشتریان تا نقدها و گلگی‌های‌شان را بی‌پرده مطرح کنند. شما از این لبه‌ی ناملایم شبکه‌های اجتماعی واهمه‌ای نداشتید؟

[quote style=”boxed” float=”left”]می‌گویند شما لوگوی استارباکس را دزدیده‌اید و ادای استارباکس را درمی‌آورید. خیلی‌ها هم از آن طرف می‌گویند شما عامل استارباکس در ایران هستید. ما همه‌جا اعلام کرده‌ایم که هیچ ارتباطی با استارباکس نداریم[/quote]

به‌هرحال ما با وجود این چند شعبه، نمی‌توانیم بی‌ایراد باشیم. اما خودمان را ملزم می‌دانیم که به انتقادها پاسخ بگوییم. گاهی هم که در نوشیدنی‌ها یا اسنک‌ها ایرادهایی دیده می‌شود، سعی می‌کنیم به نوعی جبران کرده و از مشتری دلجویی کنیم. عمده انتقادی که به ما می‌شود این است که می‌گویند شما لوگوی استارباکس را دزدیده‌اید و ادای استارباکس را درمی‌آورید. خیلی‌ها هم از آن طرف می‌گویند شما عامل استارباکس در ایران هستید.

این موضوع البته در نقد کافه رئیس فراوان مطرح می‌شود. پاسخ شما به انتقادها چیست؟

ما همه‌جا اعلام کرده‌ایم که هیچ ارتباطی با استارباکس نداریم. وکلای استارباکس دوبار از ما شکایت کرده‌اند و اظهارنامه فرستاده‌اند، اما هیچ‌کدام از این شکایت‌ها به جایی نرسیده است. به این دلیل که اشکال هندسی قابل‌ثبت نیستند. فونت و رنگ قابل‌ثبت نیستند. خیلی‌ها معتقدند تصویر زنی که در لوگوی استارباکس دیده می‌شود، متعلق به ملکه‌ی استر، همسر یهودی خشایارشاه است. استارباکس وقتی در بعضی کشورهای عربی وارد شد، مجبور شد تغییراتی در لوگوی خود اعمال کند. اما ما از همان روز اول تصویر مردی را با کلاه سیلندر روی لوگو گذاشتیم و هیچ‌وقت هم مدعی نبوده‌ایم که مناسبتی با استارباکس داریم. خیلی‌های دیگری هم بوده‌اند که این رنگ و فرم را برای لوگوی خود برگزیده‌اند.

آقای اصلانی به‌هرحال لوگوی گرد و سبزرنگ یک کافی‌شاپ با نوشته‌های سفید، خواهی نخواهی یادآور استارباکس است. چرا از همان روز اول برای طراحی لوگو از قابلیت‌های طراحان ایرانی استفاده نشد و طرحی اصیل به‌کار گرفته نشد تا امروز این‌همه انتقادات متوجه برند شما نباشد؟

لوگوی رئیس را یک گرافیست ایرانی طراحی کرد. ببینید خیلی از برندهای دیگر حتا مجموعه‌هایی که به قهوه بی‌ارتباط‌ هستند هم از لوگوهای گرد با همین طیف رنگ استفاده کرده‌اند. این که ارث پدر استارباکس نیست.

اما لوگوی رئیس بی‌اختیار آدم را یاد استارباکس می‌اندازد.

ما هر رنگ یا طرح دیگری هم استفاده می‌کردیم به‌هر حال تداعی‌کننده‌ی چیزی می‌توانست باشد. قهوه‌ای هم استفاده می‌کردیم، تداعی‌کننده‌ی کاستا بود …

لوگوی استارباکس و لوگوی رئیس
آقای اصلانی منکر شباهت‌های ظاهری لوگوی استارباکس و قهوه رئیس نیست؛ او حتا صادقانه می‌گوید حتا بدش نمی‌آمده که مشتریان این دو را با هم اشتباه بگیرند. اما در عین حال معتقد است که هر لوگوی دیگری با هر شکل و رنگی طراحی می‌کردند، شبیه به برندی دیگر می‌شد. قهوه رئیس حالا بعد از ۱۲ سال تصمیم گرفته که با طراحی لوگوی جدید، به این حرف و حدیث‌ها پایان دهد.

البته لوگوی هر شرکت و مجموعه‌ای بخشی از هویت آن‌را تشکیل می‌دهد و به‌راحتی نمی‌توان آن‌را دست‌خوش تغییرات کرد؛ اما آیا تصمیم ندارید لوگو را دوباره طراحی کنید؟

چرا؛ به‌خاطر همین بحث‌ها و حرف‌ها بنا داریم به‌زودی این کار را انجام دهیم. شاید به ضرر ما باشد، اما اجازه دهید حرفی را صادقانه بگویم. من روزهای اول بدم نمی‌آمد مشتری‌ها لوگوها را اشتباه بگیرند. می‌دیدم خیلی‌ها می‌ایستند و می‌بینند این‌جا شبیه استارباکس است. می‌آمدند و تست می‌کردند و قهوه‌ی خوب برای‌شان سرو می‌شد. این به‌هر حال یک‌جور تبلیغ برای ما بود. اما حالا دیگر احتیاجی به این تبلیغ نداریم و تصمیم گرفته‌ایم که این غده را جراحی کنیم تا این ایراد هم دیگر بر ما وارد نباشد.

قهوه رئیس فرشید اصلانی
اصلانی خود سال‌ها باریستایی کرده است.

نقد دیگری که زیاد بر قهوه رئیس می‌شود این است که منوی بسیار پربرگی دارد و انتخاب‌های زیادی به مشتری داده می‌شود، به‌طوری که عملا در انتخاب ممکن است دچار مشکل شوند. چرا این‌قدر تعداد نوشیدنی‌های قهوه رئیس و تنوع آن‌ها زیاد است؟

ببینید ما این قهوه‌خانه را برای این باز نکرده‌ایم که کسی رد شود و از شکل این‌جا خوشش بیاید و وارد شود. قهوه رئیس برای حرفه‌ای‌های قهوه است. کسی که حرفه‌ای ِ قهوه است، نوشیدنی خاص خودش را دارد، کاری هم به منوهای ما ندارد. ما ناگزیریم این نوشیدنی‌ها را در منو داشته باشیم تا جنبه‌ی بازاری بودن را کم کنیم. نمی‌خواهیم تعدادی نوشیدنی محدود به مشتریان تحمیل کنیم. البته این برای ما هم راحت نیست؛ چون تهیه این نوشیدنی‌ها و آموزش‌شان به باریستاها به‌هر حال زمان می‌برد.

سوای از تنوع نوشیدنی‌ها، برندهای قهوه‌ی مختلفی هم در منو دیده می‌شود، قهوه‌ی دانشجویی، گلوریا جینز این تنوع مشتریان را سردرگم نمی‌کند؟

ما استارباکس را که از روز اول سرو می‌کرده‌ایم. بعد از افزایش قیمت‌ها فکر کردیم که قهوه‌ی ارزان‌تری ارائه دهیم تا جوان‌ترها هم بتوانند به قهوه رئیس بیایند. اسم این را گذاشتیم قهوه دانشجویی. قهوه گلوریا جینز هم که داستان خودش را دارد و در طعم‌های متخلف ارائه می‌شود. بنابراین باید برای آن صفحه‌ی جداگانه‌ای داشته باشیم. مشتری‌های دائمی ما اصلا به منو نگاه نمی‌کنند، آن‌ها انتخاب‌های ثابت خودشان را دارند. یک زمانی هم کاپی لواک آوردیم که دیدیم بازتاب بدی بین مشتری‌ها دارد. آن‌زمان هر شات کاپی لواک در رئیس ۲۵هزار تومان بود. تداوم ارائه‌ی این قهوه با توجه به این‌که به غلط معروف شده قهوه‌های رئیس گران است (البته الان قیمت‌های‌مان با خیلی از کافی‌شاپ‌ها یکسان است)، به این موضوع دامن می‌زد.

البته اصراری بر این مساله ندارم که حتما کارمان درست است. این هم مبحثی‌ست که می‌شود راجع به آن تحقیق و بررسی کرد و دید آیا ارائه‌ی نوشیدنی‌های متنوع در منو برای مشتریان خوشایند است یا خیر.

حالا خود این “رئیس” از کجا می‌آید؟

البته انتخاب این اسم به سال‌ها قبل برمی‌گردد … اما یک روز به شریکم آقای شاهین ظهیری تلفن زدم و گفتم این اسم به ذهن من رسیده و ایشان هم موافقت کرد. البته چند سال بعد آقای ظهیری می‌خواستند به سفری بروند و شراکت ما قطع شد. من استارباکس را ابتدا از طریق شاهین ظهیری شناختم. راهنمایی‌های بسیار خوبی به ما کردند در آن زمان. بچه‌های من را با بازار آموزشی صنعت قهوه آشنا کردند. الحق نمی‌شود از رئیس حرف زد بدون آن‌که از آقای ظهیری یاد کنیم. زحمت زیادی کشیدند برای کافه رئیس.

از ۱۲ – ۱۰ سال پیش که نخستین شعبه‌ی قهوه رئیس شروع به‌کار کرد تا به الان فکر می‌کنید صنعت قهوه و کافی‌شاپ در ایران چه تغییری کرده است؟

سال ۱۳۸۰ که اولین شعبه‌ی رئیس در جم افتتاح شد، بیشتر مشتری‌های من کسانی بودند که برای ژست گرفتن می‌آمدند؛‌ برای این‌که بروند بگویند ما رفتیم قهوه‌ی استارباکس خوردیم. حرفه‌ای ِ قهوه بسیار کم داشتیم. اما در گذر این یک دهه، من می‌بینم که قهوه دوست‌دار و عاشق پیدا کرده است. بسیاری از چای‌خورها آمده‌اند سراغ قهوه. الان دیگر مشتری‌ها برای خود ِ قهوه می‌آیند کافه. قبلا می‌آمدند می‌گفتند قهوه بده، برای‌شان هم فرقی نمی‌کرد چه قهوه‌ای، شناخت چندانی روی انواع قهوه نداشتند. کم بودند افرادی که می‌دانستند اسپرسو چیست، لاته کدام است. اما الان به‌خوبی می‌دانند؛ می‌آیند سفارش می‌دهند و اگر باب میل‌شان نباشد، ایراد می‌گیرند. ذائقه‌ها حساس‌تر شده است.

قهوه رئیس فرشید اصلانی

جدای از فرهنگ‌سازی‌ ِ نامحسوس و جسته گریخته‌ای که شده، البته شاید بتوان یک دلیل دیگر هم برشمرد؛ این‌که سفرهای خارجی زیادتر شده و جوان‌ها مرتبا کافه‌های حرفه‌ای کشورهای دیگر را امتحان می‌کنند …

[quote style=”boxed” float=”left”]در خاطراتم درباره‌ی قهوه‌خانه‌های قدیم ایران به تفصیل نوشته‌ام؛ این‌که چطور ما قهوه را رها کردیم و چای را جایگزین کردیم. دقت کنید که ما “قهوه‌خانه” داشته‌ایم. عنوان قهوه‌خانه روی چای‌خانه ماند، ما شدیم کافی‌شاپ[/quote]

قبل از انقلاب هم سفرهای خارجی کم نبود. شاید خیلی بیشتر از الان. وضع مالی مردم هم خوب بود. اما عشق به قهوه نبود. آن زمان یک چاتانوگا بود که بستنی‌ش می‌چربید. من در خاطراتم درباره‌ی قهوه‌خانه‌های قدیم ایران به تفصیل نوشته‌ام؛ این‌که چطور ما قهوه را رها کردیم و چای را جایگزین کردیم. دقت کنید که ما “قهوه‌خانه” داشته‌ایم. عنوان قهوه‌خانه روی چای‌خانه ماند، ما شدیم کافی‌شاپ.

علاوه بر این‌ها، من معتقدم قهوه در فلات ایران کشف شده و برای این حرف هم دلایلی دارم. عده‌ای ممکن است بگویند قهوه در آب و هوای ایران غیرقابل‌کشت است؛ اما آب و هوای ایران چیزی که الان هست نبوده. تیمور لنگ در سفرنامه‌اش نوشته که وقتی از مرو به زابلستان می‌رفته، در تمام طول مسیر آفتاب ندیده است. پیدایش قهوه در کتاب‌ها به اتیوپی نسبت داده شده و آن داستان کلدی چوپان را ساخته‌اند. اما در آن زمان اتیوپی منطقه‌ی مرطوبی نبوده است. شما ببینید زادگاه انواع اطعمه و اشربه در عثمانی بوده و بعد به فرانسه و اروپا رفته است. قهوه سال‌ها جزو پذیرایی ایرانی‌ها بوده …

آیا این‌که به زعم شما خاستگاه قهوه در ایران بوده و این‌که در آداب ایرانیان قهوه جزو ملزومات پذیرایی از مهمان بوده، دو موضوع مجزا از هم نیستند؟

چرا، حرف من این است که طبیعت کشورهایی که در حال حاضر از آن‌ها به عنوان خاستگاه‌های قهوه یاد می‌شود، اجازه‌ی رشد این گیاه را نمی‌داده، ولی طبیعت ایران برای کشت قهوه مناسب بوده است. بعد هم چنان که قهوه در ایران و عثمانی جا افتاده بوده، آن زمان در اروپا متداول نبوده …

بله؛ البته مستند است که قهوه و قهوه‌خانه در عثمانی و بعد ایران رونق گرفته و از آن‌جا به اروپا رسیده است. اما این ادعا که خاستگاه قهوه در ایران بوده بر چه اساسی است؟

ببینید من معتقدم در ایران بوده، عده‌ای می‌گویند جاهای دیگری بوده. هیچ‌کدام دلیلی نداریم که روی میز بگذاریم و قابل اثبات باشد. اگر تلاش‌های علی اصغر حکمت اولین رئیس دانشگاه تهران نبود، همین الکل را هم می‌گفتند آمریکایی‌ها کشف کردند.

بخشی از اشاراتی که در مورد خاستگاه قهوه در منابع می‌آید، جنبه‌ی افسانه‌ای دارد که به همان حکایت کلدی بزچران در اتیوپی برمی‌گردد. اما سوای از این، ظاهرا آزمایش‌های علمی و ژنتیکی نشان داده که قهوه‌ای که در یمن می‌روید، احتمالا قدیمی‌ترین گونه‌ی قهوه در جهان است و لااقل تا به امروز قدیمی‌تر از آن یافت نشده است.

باید دید این تحقیقات را چه کسانی انجام داده‌اند … نه آن‌ها دلایل محکمی دارند و نه ما داریم.

البته در این منابع به‌هر حال موضوع مبتنی بر روش‌های علمی و تاریخی مورد بررسی قرار گرفته و نتایجی ارائه شده است. اما فارغ از این، قهوه رئیس در صنعت قهوه و کافی‌شاپ ایران چه افقی برای خود متصور است؟

من آرزو داشتم قهوه رئیس را به یک شرکت سهامی عام تبدیل کنم تا کسانی‌که دوست‌دار قهوه هستند یا به‌دنبال پول درآوردن هستند، بتوانند مشارکت کنند و شعب را تحت مالکیت آن شرکت توسعه دهیم. اما راست‌ش ترسیدم؛ من نفوذ زیادی ندارم و ترسیدم همینی که هست را هم از دست بدهیم. دوست داشتم بتوانم کارخانه‌ی روست قهوه دایر کنم با لیسانس یکی از کارخانه‌های مطرح قهوه در دنیا. اما همه‌ی این‌ها به دلایلی عملی نیستند. در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که تصمیم‌گیری‌ها از امروز به فرداست. من آموخته‌ام که طرح و برنامه داشته باشم، اما قولش را نمی‌توانم بدهم؛ چون روی چیزی نمی‌شود حساب کرد.

خیلی دلم می‌خواست در استانبول هم شعبه‌ای دایر کنیم. برنامه‌ریزی‌ها انجام شده بود و شریک ترک‌مان را هم انتخاب کرده بودیم. بنا بود در خیابان استقلال جایی را اجاره کنیم. اما قیمت ارز ناگهان بالا رفت و تمام برنامه‌ریزی‌های ما را به‌هم زد و آن پروژه متوقف شد.

با باز شدن شرایط، آیا شما به بهتر شدن اوضاع در این صنعت امیدی دارید؟ آینده را چطور می‌بینید؟

من خیلی دلم می‌خواهد با باز شدن درها، برندهای قهوه‌های خارجی وارد شوند. در این شرایط است که ما بهتر می‌توانیم کار کنیم؛ به دو دلیل: یکی این‌که ایرانی عرق جنس داخلی را دارد؛ برخلاف آن‌چه گفته می‌شود که ایرانی‌ها جنس خارجی دوست دارند. ایرانی‌ها کفش ایرانی خوب گیرشان نمی‌آید که می‌روند خارجی می‌خرند. آن وقت است که ما می‌توانیم رقابت کنیم و این رقابت برای ما بسیار شیرین خواهد بود.

من امیدوارم وضعیت کافی‌شاپ‌ها در ایران سر و سامانی بگیرد و ما بتوانیم از صنف آب‌میوه‌ و بستنی‌فروشی جدا شویم و صنف خودمان را داشته باشیم. الان با این تعداد کافه و کافی‌شاپ شایسته است اگر صنف مستقلی تعریف شود و این در ید وزارت بازرگانی است. شما همین فرایند واردات قهوه‌های خارجی را ببینید؛ شرکت‌های واردکننده باید پول هنگفتی به بهداشت پرداخت کنند. پرداخت این هزینه اصلا ضرورتی ندارد. فلان قهوه‌ای که در دنیا مصرف می‌شود، چه لزومی دارد که بهداشت ما هم با دریافت هزینه‌های هنگفت،‌ آن‌را تایید کند؟ به‌جای دریافت پول، از من تعهد بگیرند که در محصول وارداتی الکل نباشد.

نیز ببینید ~ شعب کافه رئیس در شبکه‌ی کافه‌های آیکافی

[hr]

این یادداشت در سری مطالب پای صحبت قهوه‌‌چی منتشر شده است. از همین سری بخوانید:

[hr] [threecol_one]باریستای خوب چیزی بیش از قهوه خوب درست کردن است

amin-barista-tn

[/threecol_one] [threecol_one]گفت‌وگو با سعید رئیسی: کافی‌کاپینگ درک احساسی قهوه

کافی کاپینگ

[/threecol_one] [threecol_one_last]آرمین لمیع موسس قهوه لمیز: دنبال فرهنگ‌سازی بوده‌ایم

آرمین لمیع پایه‌گذار کافه لمیز

[/threecol_one_last]

صفا هراتیان

سردبیر و موسس سایت آیکافی | داور مسابقات قهوه در ایران | دانش‌آموخته‌ی دوره‌های انجمن قهوه تخصصی اروپا (SCAE) | دبیر گروه قهوه‌پژوهی | مدرس دوره‌های آموزشی آنالیز حسی قهوه | رئیس کمیته‌های قهوه و آنالیز حسی سازمان ملی استاندارد ایران | گفت‌وگو با برنامه چرخ | جستارهایی در آنالیز حسی | Linkedin [email protected]

Related Articles

۲ Comments

  1. قهوه هاشون عالیه, به نظر من از خیلی از کافی شاپ های موجود در ایران بهتر هستن.تنوع هم خیلی زیاده. به غیر قهوه غذاهای عالی هم سرو میکنند. هم از نظر کیفیت و هم برخورد پرسنل. قیمت هاشون هم منطقی هست کاملاً

  2. متنفرم از هر چی کافی شاپه کارش سخت حقوقش پایین . اگه این خرپولا که میان واسه خرید یه بار توی آشپزخونه اون کار میکردن دیگه هیچ وقت کافی شاپ نمی اومدن مطمئنم. کافه یه چیز تجملاتی بی خوده. به جای این برید یه کار خونه خوب بزنید که به پیشرفت علم و مناوری کشور کمکی کنید نه این مزخرفی جات.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button