شعرقهوه و هنر

قهوه‌ات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمی‌گنجم

رنگ سال گذشته را دارد همه‌ی لحظه‌های امسالم
سیصد و شصت و پنج حسرت را همچنان می‌کشم به دنبالم

قهوه‌ات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمی‌گنجم
دیده‌ام در جهان نما چشمی که به تکرار می‌کشد فالم

یک نفر از غبار می‌آید مژده‌ی تازه‌ی تو تکراری است
یک نفر از غبار آمد و زد زخم‌های همیشه بر بالم

باز در جمع تازه‌ی اضداد حال و روزی نگفتنی دارم
هم نمی‌دانم از چه می‌خندم، هم نمی‌دانم از چه می‌نالم

راستی در هوای شرجی هم دیدن دوستان تماشایی‌ست
به غریبی قسم نمی‌دانم چه بگویم جز این‌که خوشحالم

دوستانی عمیق آمده‌اند چهره‌هایی که غرق‌شان شده‌ام
میوه‌های رسیده‌ای که هنوز من به باغ کمال‌شان کالم

چندی‌ست شعرهایم را جز برای خودم نمی‌خوانم
شاید از بس صدایشان زده‌ام دوست دارند دوستان؛ لالم

××
محمدعلی بهمنی

تحریریه آیکافی

آیکافی رسانه خبری،‌ تحلیلی و آموزشی صنعت قهوه و کافه ایران است. ما درست از روز اول ژانویه ۲۰۱۲ شروع به‌کار کرده‌ایم و تاکنون صدها یادداشت و گزارش و مقاله در حوزه‌های گوناگون مرتبط با قهوه از مصاحبه و مطالب آموزشی گرفته تا مقالات تاریخی و اجتماعی و ادبی منتشر کرده‌ایم.

Related Articles

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button