فال قهوه برای آدمهایی در جستجوی قدرت
علیرضا دوستدار ~ دانشآموختهی دکترای انسانشناسی از دانشگاه هاروارد
مجلهی بهداشت جامعه و روان
در یکی از روزهای گرم تابستان پارسال به همراه دوستی به کافهای در غرب تهران رفتیم تا با خانمی جوان که به فالگیری و دعانویسی مشهور بود مصاحبه کنیم. سه نفری دور میز شیشهای گردی نشستیم، چای و قهوه ترک و کافه گلاسه نوشیدیم و ساعتی درباره فالگیری، دعانویسی، و جادو صحبت کردیم. خانم فالگیر، که اتفاقا دانشجوی فوقلیسانس روانشناسی هم بود، از مهارتهای جادویی خود گفت؛ از روابط عاشقانهای که برهم زده بود، دختر و پسرهایی که به هم رسانیده بود، تجارتهایی که رونق بخشیده بود، و دعای مرگی که از سر خشم برای مرد نگونبختی نوشته بود (و خوشبختانه بلافاصله پس گرفته بود).
بحثها که فروکش کرد و نوشیدنیها که ته کشید، خانم فالگیر هر یک از ما را جداگانه به گوشهای از کافه دعوت کرد و اشکال نقشبسته در فنجانهای قهوهمان را تعبیر کرد. به من گفت که بلندپروازم، در زندگی به پوچی رسیدهام، در اوضاع مالیام کسادی مختصری ایجاد شده، در سالهای آینده به هندوستان سفر خواهم کرد، و خانم فالگیر را به زودی دوباره خواهم دید. مطالبش را، با این که به نظرم بیربط میآمد، در دفترم یادداشت کردم. بعدها دوستم برایم گفت که فال نسبتا دقیقی – به نظرش در حد ۹۰درصد – نصیبش شده بود. او از دقت نظر و صراحت لهجه خانم فالگیر متعجب شده بود، ولی در عینحال میگفت که به نظرش این خانم خطرناک است و باید از او اجتناب کرد.
دوست من جامعهشناس است. در مورد فال و جادو که صحبت میکنیم، معمولا زبان سنگین تحلیلش با چاشنی سبک خنده و تمسخر همراه است. ولی همین دوست فرهیخته من یک بار و برای چند لحظه زودگذر مسحور گفتار خانم فالگیری در گوشه تاریک کافهای در تهران شد. همان شب هم وقتی در خانه خود مشغول مطالعه بود، شیشه کتابخانهاش ناگهان بدون هیچ دلیل واضحی با صدای بلند شکست و هرچند برای مدتی کوتاه، اما به وحشت افتاد که خانم فالگیر به او نظر پلیدی دارد و شکستن بیدلیل شیشه ممکن است کار او باشد.
این اتفاق تنها برای دوست من رخ نداده. آنچه بسیاری از ما در حالت عادی با اطمینان خاطر تحت عنوان امور خرافی و غیرعقلانی مردود میانگاریم – یا حداکثر به سطح تفریح و گذران وقت تنزل میدهیم – ممکن است در لحظات غیرمنتظرهای گریبانمان را بگیرد، متعجبمان کند، به وحشتمان بیندازد، یا به شکل دیگری توجه جدی ما را طلب کند. این چنین است که کمتر پیش میآید کسی در اطرافمان باشد که داستانی عجیب و باورنکردنی درباره مسائل ماورائی ذهنش را قلقلک نداده باشد، و این چنین است که حتا در جوامعی که به دلیل پیشرفتهای علمیشان آنها را “مترقی” مینامیم، فالگیری و جادو کم و کسری نسبت به جوامع دیگر ندارد.
[quote float=”left”]اگر جنبههای مهم تفریحی و هیجانی مساله را کنار بگذاریم، به نظر میآید که دلیل اصلی گرایش به این امور تمایل به دانستن غیب و سیطره بر اموری است که به هر دلیلی از حوزه قدرت خود خارج میبینیم[/quote]چه چیزی ما را به فالگیری و جادوگری جذب میکند؟ اگر جنبههای مهم تفریحی و هیجانی مساله را کنار بگذاریم، به نظر میآید که دلیل اصلی گرایش به این امور تمایل به دانستن غیب و سیطره بر اموری است که به هر دلیلی از حوزه قدرت خود خارج میبینیم. برخلاف باور عمومی، این تمایلات زن و مرد نمیشناسد؛ ممکن است بعضی انواع پیشگویی و جادو زنان بیشتری را به خود جذب کند، ولی در مقابل انواعی از گرایشات ماورایی هستند که بیشتر از طرف مشتریان مرد مورد استقبال قرار میگیرند.
خانم فالگیر به من میگفت که به نظرش خانمها به دلیل کاستی قدرت اجتماعی نسبت به مردان و دلمشغولی دائمی نسبت به حمایت و تعلق خاطر آنان روی به فال و دعانویسی میآورند. آن دسته که خواستگار و نامزد و شوهر ندارند دنبال یافتن اویند، و آنهایی که ازدواج کرده یا در شرف ازدواجاند، میخواهند او را برای خود حفظ کنند. مردان هم ممکن است به دلایل مشابه به فالگیر و دعانویس مراجعه کنند، ولی از طرف دیگر، نوعی جاهطلبی که در جامعه ما مشخصه اجتماعی مردان دانسته میشود ممکن است بعضی از آنان را به سمت کسب قدرت و ثروت، یا حفظ آن، از راههای جادویی سوق دهد. و البته در میان این گروه دوم هم زنان حضور دارند: خانم فالگیر یکی از آنان است.
شاید افرادی که مجهولات بیشتری در زندگی دارند و یا بخش کمتری از زندگی خود را تحت فرمان خویش میبینند نیاز بیشتری به کارگزاران عالم غیب و “علوم” ماورایی احساس کنند. عقلانیت معاصر به ما میگوید که از روشهای “منطقی” برای حل مشکلات خود استفاده کنیم. آیا گرایش به راههای “غیرمنطقی” حکایت از شکست یا ناکارآمدی روشهای “منطقی” دارد؟ دین به ما میگوید که با یاد خدا خود را در مواجهه با مشکلات زندگی بیمه کنیم: الا بذکر الله تطمئن القلوب. آیا تشویشی که در برابر نادانستهها و مجهولات زندگی احساس میکنیم، ریشه در ضعف ایمان دارد؟
آن روز تابستانی خانم فالگیر در یک مورد فنجان قهوه مرا درست خوانده بود، من چند ماه بعد او را در همان کافه ملاقات کردم. این دفعه از او پرسیدم دلش میخواهد شخص دیگری برایش فال بگیرد یا دعا بنویسد؟ جواب داد که از این کارها خوشش نمیآید چون اعتقاد دارد که فال و دعانویسی برای آدمهای ضعیف است: «اگر بخوام کسی را احضار کنم، چرا یک تکه کاغذ را بسوزانم؟ موبایلم را در میآورم و با او صحبت میکنم. اگر بخوام معاملهای را پیش ببرم، چرا جادو بکنم؟ پولم را میگذارم وسط و میپرسم که هستی یا نه؟»
اعتماد به نفس و هوش اجتماعی خانم فالگیر او را از فال و دعانویسی بینیاز کرده است ولی تشویش، عدم اطمینان و ضعف موقعیت مردمان عادی کسب و کار او را بیمه کرده است!
مطلب جالب با پایانی آموزنده بود.
از مصاحبه کننده به خاطر سوال هوشمندانه اش “دلش میخواهد شخص دیگری برایش فال بگیرد یا دعا بنویسد؟” و جواب هوشمندانه تر آن واقعا لذت بردم.
شخصا ممنونم از قسمتی از متن که خداوند یا شد.