نقش تاریخی برزیل در تعیین قیمت جهانی قهوه – بخش اول
قهوهسوزی در سانتوس برزیل
بازار جهانی قهوه چطور کنترل میشود؟ همیشه دربارهی ارزش نفت، گاز طبیعی، طلا و گندم شنیده بودم، اما دانستن جایگاه قهوه و تأثیر آن بر اقتصاد جهانی توجه مرا به اهمیت آن جلب کرد و علاقمند شدم بدانم چه کسانی در این بازار تعیینکنندهی قیمتها هستند. صحبت دربارهی اقتصاد قهوه بحث بسیار مفصلیست و من تخصص لازم را در این زمینه ندارم. اما به نظرم رسید داستان این اقتصاد را جستوجو کنم و به سراغ بزرگترین تولیدکنندهی قهوه جهان یعنی برزیل بروم. برزیل چه تأثیری بر قیمت جهانی قهوه دارد؟ برای بررسی این مطلب برشی از تاریخ صنعت قهوه در برزیل از ابتدای قرن بیستم تا فسخ توافقنامه جهانی قهوه در ۱۹۸۹ را انتخاب کردهام.
آیکافی – برزیل در حال حاضر حدود یک سوم از قهوهی دنیا را تولید میکند و طی ۱۵۰ سال گذشته مقام بزرگترین صادر کنندهی قهوه جهان را در اختیار داشته است. شش استان برزیل در طول این مدت با یکدیگر رقابت میکردند و هر کدام دورهی شکوه و افول خود را در پادشاهی قهوه گذراندهاند. عبارت سلطان قهوه (Rei do Café) عنوانی واقعیست و در اواخر قرن نوزدهم در مراسمی به پرمحصولترین تولیدکنندهی قهوه در کشور برزیل اعطا میشد.
پیش از این در مطلب قهوه و بردهداری به نقش برزیل در پایین آوردن قیمت قهوه برای بیرون راندن رقبا از گود تجارت قهوه اشاره کرده بودیم. با استفاده از نیروی مجانی بردههای آفریقاییتبار و زمینهای وسیع مناسب کشت، این کشور به مقام اول تولید و فروش قهوه در دنیا بدل شده بود و در ۱۸۴۰ میلادی ۴۰ درصد از قهوهی دنیا را تولید و تأمین میکرد. اگر چه در ۱۸۸۸ بردهداری به طور رسمی لغو شد، درآمد سرشار قهوه، مهاجران بسیاری را از اروپا و ژاپن به سائوپائولو میکشاند. در دههی ۱۸۹۰ تولیدکنندگان قهوه در سائوپائولو به قدرت سیاسی بیمانندی رسیده بودند و از آن دوران با نام قهوه با شیر (Café com leite) یاد میشود. برای رساندن قهوه به بندر، خط آهن کشیدند و شهر سائوپائولو از یک شهر کوچک، به بزرگترین مرکز تجاری در کل قارهی آمریکا بدل شد. جمعیت ۷۰ هزار نفرهی سائوپائولو در ۱۸۵۰ تا ابتدای قرن بیستم به ۲۴۰ هزار نفر رسید.
داستان ما از ۱۹۰۶ شروع میشود، زمانی که برزیل حدود ۴۰ درصد قهوهی دنیا را تأمین میکرد و سائوپائولو به عنوان پرچمدار کشت قهوه در برزیل، تأثیرگذاری روی سیاست این کشور را آغاز کرده بود. تولید قهوه در برزیل بسیار بالاتر از نیاز جهانی بود. این موضوع باعث پایین آمدن قیمت شده بود، پس دولت به سیاست تثبیت قیمت (valorization) روی آورد. قهوهی مازاد را میخرید تا به آهستگی در بازارهای جهانی به فروش برساند و کاهش قیمت قهوه را کنترل کند. در ۱۹۲۱ برزیل در مناطق مختلف آمریکا و اروپا چندین میلیون گونی قهوهی اضافه داشت و حتی با اعتبار آنها توانست یک وام ۹ میلیون پوندی بگیرد. برای اینکه هزینهی نگهداری قهوهی اضافه در کشور مقصد حذف شود، دولت محلیِ سائوپائولو انبارهای عظیمی در این شهر ساخت که تا ۳/۵ میلیون گونی قهوه گنجایش داشتند. دلالان بینالمللی خیلی زود خطر را حس کردند، چون دیگر نمیتوانستند اطلاع پیدا کنند که برزیل در واقع چقدر قهوهی ذخیره دارد. با افزایش قیمت در ۱۹۲۴ واردکنندههای آمریکایی سعی کردند با خرید مقدار زیادی قهوه انبارهای برزیل را خالی کنند، اما این روش هم راه به جایی نبرد. برزیل به راحتی بازار را به دست گرفته بود و تنها مقداری که لازم بود را به فروش میرساند. در مقابل آمریکا تصمیم داشت برای مقابله با سیاست طمعکارانهی برزیل، بازار خود را روی قهوه هاوایی و پورتوریکو متمرکز کند.
وقتی دولت آمریکا شروع به بالا بردن ذخیرهی کالاهای وارداتیاش کرد، دولت برزیل بلافاصله از انگلستان تقاضای وام چهار میلیون پوندی کرد و بانکدارهای انگلیسی از این ارتباط مالی جدید استقبال کردند. برزیل با پشتوانهی این وام و کاهش فروش کالاهایی از جمله صمغ و قهوه، آمریکا را تحت فشار گذاشت. صدای اعتراض آمریکاییها بلند بود و درگیری لفظی در بازار تجارت بالا میگرفت. یک خبرنگار برزیلی مقالهی تندی دربارهی بازارهای انحصاری آمریکا از جمله شکر، فراوردههای نفتی، سیگار، سنگهای معدنی، دارو و … نوشت و اظهار داشت که آمریکا صلاحیت صحبت کردن دربارهی بازارهای انحصاری را ندارد، چون خودش بزرگترین انحصارگر است. او همچنین به گران شدن قهوه بعد از مرحلهی صادرات اشاره کرد، چرا که مصرفکنندگان آمریکایی باید برای هر پوند قهوه پنجاه سنت میپرداختند در حالی که همان قهوه با قیمت پوندی بیست سنت وارد خاک آمریکا میشد.
[quote float=”left”]تب درآمدزایی از قهوه آنقدر در برزیل بالا گرفته بود که سالی سه هزار کیلومتر مربع از درختان جنگلها در سائوپائولو برای کشت قهوه قطع میشد[/quote]با دریافت وام از انگلستان، دولت برزیل یک بانک جدید تأسیس کرد تا به پشتوانهی املاک و مزارع قهوه به اشخاص وام بدهد. تب درآمدزایی از این محصول پرطرفدار آنقدر در برزیل بالا گرفته بود که سالی سه هزار کیلومتر مربع از درختان جنگلها در سائوپائولو برای کشت قهوه قطع میشد و کسی اهمیتی به این واقعه نمیداد. اروپاییها از برزیل تقاضا میکردند که قهوهی بیشتری وارد بازار کند تا قیمتها پایین بیاید. دولت آمریکا تمرکز خود را بر تولیدکنندگان قهوه در آمریکای مرکزی گذاشت و سربازان نیروی دریایی خود را به آن منطقه فرستاد تا از منافع کمپانیهای آمریکایی در هائیتی و نیکاراگوئه محافظت کنند. بعدها ژنرال بازنشسته آمریکایی، اسمدلی باتلر، با سرافکندگی اعتراف کرد که در آن سالها، نیروی دریایی بازیچهی اهداف والاستریت بوده. با این همه، برزیل همچنان از پر کردن بازار قهوه خودداری میکرد. با اینکه برداشت محصول در سال ۱۹۲۹ کاهش پیدا کرده بود، انبارهای برزیل از گونیهای قهوه پر بود و علاوه بر آن شکوفههای تازهی درختان قهوه، نوید یک محصول بیسابقه را میداد.
قهوهسوزی در سانتوس
وجه دیگر این داستان ریختوپاش اقتصادی سران برزیلی بود که به پشتوانهی وامهای بزرگ انجام شده بود و حالا اعتبارشان به سقف رسیده بود و هیچ بانکی به آنها وام نمیداد. از طرفی آنها نمیتوانستند امیدی به استقراض از آمریکا هم داشته باشند. مرکز تبادل قهوهی سائوپائولو دو هفته قبل از سقوط والاستریت ورشکسته شد و کاهش ناگهانی قیمت قهوه و پس از آن رکود بزرگ آمریکا مثل یک سونامی روی صنعت قهوهی برزیل آوار شد. قیمت قهوه از ۲۲ و نیم سنت به ازای هر پوند، به ۸ سنت سقوط کرده بود و ۲۶ میلیون گونی قهوه در انبارهای سائوپائولو انتظار رسیدن به بازار را میکشیدند. این مقدار قهوه حتی یک میلیون گونی بیشتر از مصرف قهوه در کل جهان در ۱۹۲۹ بود. به این موضوع، ورشکستگی مزرعهداران، اخراج کارگرها و کاهش دستمزد کارگران باقیمانده را اضافه کنید تا ببینید برزیل در چه اوضاعی دستوپا میزد.
در نتیجهی این ضربات سخت اقتصادی، کودتای سیاسی برزیل در ۱۹۳۰ با هیچگونه مخالفتی از سوی حاکمان قهوه در سائوپائولو روبهرو نشد. روی کار آمدن رییس جمهور کودتایی، ژتولیو بارگاس، منجر به قدرت گرفتن ارتش، اضافه شدن پنج درصد به دستمزدها و واگذاری زمینهای کشاورزی به سربازان انقلابی شد. بارگاس قیمت قهوه در کافههای برزیل را به نصف رساند و در عین حال یک دلال قهوه را به عنوان وزیر اقتصاد خود انتخاب کرد. او کشت درختان جدید قهوه را ممنوع اعلام کرد و بیش از هفت میلیون گونی قهوه را در آتش سوزاند! هنریش یاکوب خبرنگار خارجی، در گزارشی از پرواز بر فراز کابینهای قهوهسوزی، منظره و بوی این آتش را دردآور توصیف کرده بود. او همچنین طعنه زده بود حالا که برزیل تا این حد با قهوه مشکل دارد، میتواند حشره آفت دانههای قهوه را تکثیر کند و با هواپیما روی مزارع بپاشد!
با تضعیف اقتصاد آمریکا، برزیلیها دیگر بازار بزرگی برای قهوه نداشتند و به دنبال راهی بودند که بتوانند از قهوهی اضافهشان استفادههای دیگری کنند. برنامههایی برای فشرده کردن قهوه برای استفاده به عنوان سوخت لوکوموتیو، استخراج الکل، روغن، گاز، کافئین و فیبر سلولزی از جمله این آزمونوخطاها بودند. روزنامهای در ریودوژانیرو پیشنهاد داده بود که از دانههای سبز قهوه در پخت نان خوشعطر و مقوی استفاده کنند، همچنین تهیهی شراب از گیلاس قهوه یا تهیهی عطر از شکوفههای قهوه هم جزو این راهکارهای پیشنهادی بودند.
دولت برزیل به مبادلهی کالابهکالا با دیگر دولتهای جهان روی آورد. آنها به دولت روسیه کمونیستی قهوه میدادند و در عوض گندم و پوست حیوانات تحویل میگرفتند. در سالهای گذشته سیاستهای کشاورزی قهوهمحور منجر شده بود که مزرعههای گندم به زیر کشت درختچههای قهوه برود و به این ترتیب حالا برزیلیها محتاج واردات گندم شده بودند. برای جبران کسری بودجه، دولت تصمیم داشت هزاران کافهی برزیلی در سراسر آسیا تأسیس کند تا بتواند بازاری برای قهوهی خود فراهم کند. هیچکدام از این روشها جواب ندادند. تنها روزنهی امید وقتی پدیدار شد که برزیل توانست برای تحویل قهوه و دریافت گندم با دولت آمریکا معاملهای پایاپای انجام دهد. اما این مبادلهی قهوه و گندم نیز چندان عاقبت خوشی نداشت. کشتیهای آمریکایی شکایت کردند که قهوه و گندم تماماً توسط کشتیهای برزیلی حمل میشود و از سوی دیگر آرژانتینیها که تأمینکنندهی اصلی گندم برزیل بودند با وضع موجود مخالفت کردند.
آمریکا شروع به فروختن قهوه (که با مبادله بهدست آورده بود) کرد، اوضاع سیاسی بار دیگر در برزیل رو به وخامت گذاشت و همزمان با قدرت گرفتن مخالفان دولت بارگاس، بندر سانتوس بسته شد. این اتفاق زنگ خطری برای آمریکاییها بود و روزنامهی نیویورکتایمز با مقالهای تحت عنوان «صبحانهی بدون فنجان قهوه از راه میرسد» به درستی آنرا پیشبینی کرده بود. با اینکه بنادر ریو و ویکتوریا همچنان در صادرات قهوه فعال بودند، قهوهی سائوپائولو ناگهان نایاب شده بود. هیئت مدیرهی تثبیت قیمت قهوه در آمریکا با کمبود واردات مواجه شد و در حالی که هنوز یک میلیون گونی قهوه در انبارها داشت، مجبور شد تنها ماهی ۶۲ هزار گونی به بازار وارد کند و این باعث بالا رفتن قیمت شد. در ۱۹۳۲ میزان قهوهی مازاد در سائوپائولو آنقدر زیاد بود که علاوه بر سیلوها، از زیرزمین و حتی فضای خانهها برای انبار کردن آن استفاده میشد. در این زمان سوزاندن گونیهای قهوه از سر گرفته شد.
بگذارید در کنار برزیل، سری هم به کلمبیا بزنیم که هنوز به عنوان یک تولیدکنندهی مطرح وارد بازار نشده بود. همزمان با انباشت قهوه برزیلی در انبارهای سائوپائولو و ثابت نگه داشتن قیمت قهوه، کشاورزان کلمبیایی با مشکل کسری بودجه مواجه بودند. آنها دخالتی در تعیین قیمت قهوه نداشتند و از طرفی نرخ بالای بهره که از سوی بانکها به آنها تحمیل میشد، کارگران مزارع بزرگ را به اعتراض واداشته بود. کشاورزان مهاجر و مستأجرین زمینها از پرداخت اجاره امتناع میورزیدند و ادعای مالکیت میکردند. برخیْ زمینهای استفاده نشده را تحت عنوان زمین بایر تصاحب کردند. قانونگذاران قوانینی را به تصویب رساندند که از زمینهای زیر کشت نرفته سلب مالکیت شود و در نتیجه کشت قهوه در زمینهای بزرگ رو به افول گذاشت. مالکان بزرگ مزارع قهوه سرمایهی خود را به صنایعی از قبیل سیمان، کفش، حملونقل یا معاملات املاک تغییر دادند. برای بهبود این وضعیت فدراسیون قهوهکاران کلمبیا در ۱۹۲۷ تشکیل شد و به سرعت نفوذ سیاسی پیدا کرد. فدراسیون با شعار «عالیترین قهوه در ردهی قهوههای ملایم» کمپین تبلیغایی خود را در آمریکا آغاز کرد.
اگرچه ورشکستگی مالی در آمریکا اثرات مخرب خود را داشت، میزان مصرف قهوه در این کشور تغییری نکرده بود. تنها تغییرْ کشور مبدأ بود. در حالیکه برزیل محصول اضافهی خود را میسوزاند، فرصت برای کلمبیا، ونزوئلا و کشورهای آمریکای مرکزی فراهم میشد تا قهوهی بیشتری به بازار آمریکا تزریق کنند. برزیل با احساس خطر، پیشنهاد یک کنفرانس قهوهی چندملیتی را در بوگوتا، پایتخت کلمبیا داد. این کنفرانس در ۱۹۳۶ تشکیل شد و کشورهای آمریکای لاتین توافق کردند تا یک «دایرهی کشورهای تولیدکننده قهوه آمریکای لاتین» (Pan American Coffee Bureau) تشکیل دهند تا برای فروش قهوه در آمریکای شمالی سرمایهگذاری و تبلیغات کند. پس از این کنفرانس، کلمبیا و برزیل برای رسیدن به یک توافق بر سر قیمت با هم مذاکره کردند. در نتیجه قهوهی باکیفیت منیسالس کلمبیا به دوازده سنت و قهوهی درجهی متوسط سانتوس برزیل به ده و نیم سنت برای هر پوند قیمتگذاری شد.
در ۱۹۳۷ برزیل هفدهونیم میلیون گونی قهوه سوزاند، در حالی که کل مصرف قهوهی دنیا کمی بیش از بیستوشش میلیون گونی میشد. اما در این بین کلمبیا روی قیمت توافق شده وفادار نماند و قهوهی منیسالس را به یازده و شش دهم سنت به فروش رساند، قیمتی که به راحتی با قهوهی متوسط سانتوس رقابت میکرد و به سهولت به فروش میرفت. برزیل تقاضای کنفرانس قهوه دیگری در هاوانا پایتخت کوبا را داد که در ۱۹۳۷ در این کشور برگزار شد. نمایندهی برزیل اعتراض خود را مبنی بر اینکه تنها کشوری که برای ثابت نگه داشتن قیمت قهوه فداکاری میکند کشور متبوعش است به حضار اعلام کرد.
کنفرانس هاوانا به نتیجهی خاصی در زمینهی تولید مازاد قهوه نرسید، اما کشورها بر سر یک کمپین تبلیغاتی مشترک در آمریکا به توافق رسیدند. هزینهی این تبلیغات از مالیات پنج سنتی برای هر گونی قهوه تأمین میشد. مهلتی شصت روزه برای «دایرهی کشورهای تولیدکنندهی قهوه در آمریکای لاتین» تعیین شد تا در زمینهی انطباق قیمت قهوه باکیفیت به نتیجه برسند. با پایان این مهلت و به نتیجه نرسیدن مذاکرات، ژتولیو بارگاس همه را شوکه کرد. او اعلام کرد که برزیل سیاست رقابت آزاد را در پیش گرفته است و شروع به خالی کردن انبارهایش در بازار کرد. در ابتدا کاهش دو دلاری مالیات روی هر گونی قهوه به مذاق برزیلیها خوش آمد، اما وقتی قیمت هر پوند قهوه به شش ونیم سنت تنزل کرد، وحشتْ آنها را فرا گرفت و سوزاندن گونیهای قهوه از نو اما این بار با حجم کمتری آغاز شد.
این مطلب بخش اول از داستان برزیل در بازار جهانی قهوه بود. در بخش بعدی، به وقایع جنگ جهانی دوم، کنفرانسهای بعدی قهوه در آمریکای لاتین و ظهور تولیدکنندگان نوپای آفریقایی و آسیایی خواهیم پرداخت.
منابع
Uncommon Ground, Mark Pendergrast
Fair Trade Coffee: The Prospects and Pitfalls of Market-driven Social Justice By Gavin Fridell
The Coffee Market in Brazil: challenges and policy guidelines