بستهبندی در صنعت قهوه – قسمت دوم
روندهای برتر بستهبندی قهوه در سال ۲۰۲۰
بستهبندی از داستان برند میگوید
سال ۲۰۲۰ برای طراحان بستهبندی قهوه سالی پربار به نظر میرسد. طراحان به تدریج مرزهای طراحی را از عملکرد صرف به سوی زیباییشناسی جابهجا میکنند. روندهای جاری در انتخاب رنگها، سر و شکل و دیگر عناصر طراحی با یکدیگر میآمیزند تا بستهبندیهایی غیرمنتظره پیش چشم ما ترسیم کنند؛ بستهبندیهایی که برندها را در عرصهی رقابتِ بازار به جلو میرانند.
آیکافی – در ادامهی مبحث بستهبندی قهوه که چندی پیش در آیکافی آن را آغاز کردیم و حالا که هنوز زمان زیادی از آغاز سال ۲۰۲۰ نگذشته، در این مطلب و مطالبی دیگر در آینده، با روندهای مطرح بستهبندی بیشتر آشنا خواهیم شد. سال ۲۰۲۰ سالی است که به گفتهی متخصصان در حافظهی تاریخی صنعت بستهبندی جاودانه خواهد شد! بنابراین اگر میخواهید بدانید برندهای قهوه و طراحان آنها چطور ردی از خود در ذهن مخاطب به جا میگذارند، بد نیست این مطلب را مطالعه کنند.
بستهبندی باید از داستان برند بگوید
بستهبندی باید چیزی بیش از – صرفا – یک طراحی خوب باشد تا بتواند بر مخاطب تاثیر بگذارد. اگر قرار است تاثیری واقعی بر مخاطبان خود بگذارید باید برندتان را به سطحی بالاتر ارتقاء دهید؛ جایی که مجالی باشد برای برند، تا داستان خود را برای دیگران تعریف کند.
بستهبندی باید به محض باز شدن، داستان شما را بازگو کند. اما برندهایی که قرار است محصولات خود را در فضای آنلاین بفروشند مسئولیتشان سنگینتر است؛ چرا که فرصت این را ندارند تا در ویترین فروشگاه نمایش داده شوند و از نزدیک دیده، لمس یا احساس شوند.
بخش بزرگی از بازار قهوه، حتی بازار تقریبا نوپای قهوهی ایران، فروش خود را از طریق اینترنت انجام میدهد. این نقاط فروش عبارتاند از وبسایتها و شبکههای اجتماعی و پیامرسانها. در کنار ویژگیهای مزهای و طعمی قهوه و خاستگاه و ترکیب، عنصر بستهبندی در این نقاط نقش پررنگی ایفا میکند و با معرفی شخصیت و اعتبار برند، تصویری ملموستر از برند را در ذهن مخاطب شکل میدهد.
روند داستانگویی بستهبندیها در این نقاط تماس، از تأثیرگذاری بالایی برخوردار است و باید ارتباطی قدرتمند میان محصول و مخاطب بسازد. اما وقتی از داستان برند حرف میزنیم مقصودمان دقیقاً چیست؟
داستان برند یک نخ نامرئی است میان تمام پیامهایی که برند برای مخاطبان خود میفرستد، چه برای فروش، چه مفاد دیگر. داستان برند فصل مشترکی است میان پیشینه، مأموریت و چشمانداز، ارزشها و پیشنهادهای برند و البته خیلی بیش از اینها. تصویری است کامل از حقایق، تعابیر و تصاویری که برند (یا کسبوکار) از خود در ذهن و دل مخاطب باقی میگذارد؛ چه مخاطب درون سازمان و چه مخاطب بیرون سازمان.
برای روشنتر شدن بحث میتوانیم به یک نمونه بستهبندی جذاب مراجعه کنیم: برند قهوهی کوکو (Cucu) که هنوز به بازار نیامده است.
این برند که قهوهی سرد (iced coffee) تولید میکند ادعا میکند ارگانیک است و سلامت مشتریان برایش اهمیت دارد. همانطور که در طراحی بستهبندی محصولاتش میبینیم، از انتخاب رنگها گرفته تا پرنده (کوکو یا فاخته) که نقش اصلی را در هویت بصری این برند بازی میکند، همگی حسی ارگانیک، صمیمی و دوستانه به ما القا میکنند.
یا برند قهوه بلک آیوری (Black Ivory) یا عاج سیاه.
با دیدن این بستهبندی چه چیز به ذهنتان میآید؟ بله، احتمالاً درست است، چرا که این برند یکی از گرانترین قهوههای دنیا را میفروشد. نیاز به زیادهگویی ندارد. همان هولوگرام روی بستهبندی سادهی تیره، کار خود را میکند.
شاید بگویید، نیازی به این همه نیست و بدون تمام اینها هم میشود در صنعت قهوه فعالیت کرد.
بله میشود. خیلیها همین حالا در این بازار حضور دارند که ما هیچ تصویری از هویت بصری و بستهبندیهای محصولاتشان به یاد نداریم، با اینکه آنها را خریداری کردهایم. اما یادمان باشد، داریم از برندهایی صحبت میکنیم که برای بهترین بودن تلاش میکنند، نه صرفاً برای درآمدزایی و حضوری کمرنگ و گاه کوتاه در این بازار پر رقابت. برندهایی که همهچیزشان به همهچیزشان میآید! داریم از روندهایی بینالمللی صحبت میکنیم که هم امتحان خود را پس دادهاند هم مورد تایید متخصصان هستند.
هنوز چندین روند دیگر وجود دارد که به زودی در قسمتهای بعدی این مطلب با هم مرورشان خواهیم کرد. با ما باشید.