انسان مدرن و مرگ: مواجهای از جنس کافه
آمنه دهشیری
تصور کنید برای ساعت ۵ بعدازظهر قرار کافه گذشتهاید تا بروید و درباره مرگ حرف بزنید. حتما میپرسید چرا باید کسی بخواهد وقتی دارد کیک و قهوهاش را میخورد درباره مرگ حرف بزند؟ مرگ و کافه؟ مگر میشود به این بهانه معاشرت هم کرد؟
برای همه این تعجبها و سوالها توضیحی وجود داد.
امروزه در گوشهکنار دنیا میتوان جایی را پیدا کرد که مردم برای خوردن قهوه و کیک و صبحت درباره مرگ به آنجا میروند. جایی که «کافه مرگ» نامیده میشود.
آیکافی – این دورهمیهای کافهمحور در واقع بهدنبال آن هستند تا با افزایش آگهی درباره مرگ به افراد برای پاسداشت زمان محدودی که برای زندگی در اختیار دارند کمک کنند. در یک رویداد «کافه مرگ» نه هدف ازپیشتعیینشدهای وجود دارد و نه برنامهای؛ تنها یک گروه از افراد درباره تفکر و تجربیاتشان از مرگ با هم صحبت میکنند و نباید آن را با گروههای همیاری و مشاوره اشتباه گرفت.
کافه مرگ را میتوان بهعنوان یکی از معاصرترین واکنشهای انسان مدرن به مرگ بررسی کرد. انسان مدرن در عین آگاهی از هوش و ذکاوتی که میتواند به خلق پیچیدهترین تکنولوژیها و سیستمها دست بزند به این خودآگاهی نیز رسیده که در مفهوم حیات و پایان حیات هیچ تفاوتی با سایر موجودات زنده ندارد.
[quote style=”boxed” float=”left”]این دورهمیها در واقع ریشه در سنت سوییسی کافه مورتال (کافه مرگ) دارند که بر پایه نظریات انسانشناس و جامعهشناس سوییسی برنارد کرتاز شکل گرفتند[/quote] این انسان در تجربه مستقیم با مرگ نزدیکان خود یا قرار گرفتن در شرایطی مثل بیماریهای لاعلاج و یا جستجوهای ذهنی خود نیاز به جایی و کسی دارد که دریافتهایش را بیان کند.«کافه مرگ»ها این امکان را در اختیار ما قرار میدهند تا بدون وجود سلسلهمراتبهای رایج خطیب و مستمع یا گزارههای هنجاری و تعریفشدهی باورهای مختلف، درباره این بخش غیرقابلانکار حیات بشر صحبت کنیم و شنیده شویم.
کافیشاپها نقش معبد ندارند و قرار نیست کسی آنجا هدایت یا نصیحت شود. فقط قرار است در حضور دیگران به این پرداخته شود که مرگ هم مانند تولد بخشی از زندگی است و درست مثل دور هم بودن و قهوه خوردن عادی و قابللمس است.
این دورهمیها در واقع ریشه در سنت سوییسی کافه مورتال (کافه مرگ) دارند که بر پایه نظریات انسانشناس و جامعهشناس سوییسی برنارد کرتاز شکل گرفتند. کرتاز برای اولین بار در سال ۲۰۰۴ کافه مورتالهایش را بهراه انداخت. کمکم این سنت از مرزهای سویس و حتی اروپا فراتر رفت. از جمله کسانی که به شناسایی و گسترش این ایده کمک کرد جان آندروود انگلیسی است. بر اساس آمار موجود در سایت deathcafe پروژه آندروود از ۲۰۱۱ تاکنون در بیشتر از ۴۸ کشور ۴۴۴۹ رویداد کافه مرگ برگزار کرده و موردتوجه بسیاری رسانهها قرار گرفته است.
جوامع غربی به راحتی مرگ را به عنوان فرآیندی در زندگی همچون تولد پذیرفته اند چیزی که ما از آن نه اطلاع درستی داریم و نه توانسته ایم بپذیریم . حتی در جوامع خاور دور نیز آن چنان ی که ما در فرآیند مرگ روبرو هستیم نیز خود را دور کرده اند. خوب است دانستن در مورد این گونه فرآیند ها و پذیرفتن درست آن ها همان طور که تولد و وارد شدن به این دنیا را پذیرفته ایم . توقع ای نیست که بتوان همچون این کافه های مرگ را در ایران داشته باشیم چرا که نه به هدف آن ها خواهیم رسید و نه در مسیر درست قرار میگیریم فقط کاش بخوانیم و بببینیم و کمی با آرامش بیشتر به این موضوع بپردازیم