نوشیدن قهوه به قیمت جان
ممنوعیت قهوه در گذر تاریخ
شاید خیلی از ما و دیگر مردم جهان این روزها برای سلامتی بیشتر از تعداد دفعات قهوه نوشیدن روزانهمان کاسته باشیم، اما جالب است بدانید در زمان سلطان مراد چهارم عصر عثمانی در ترکیه، بنا به حکم دربار، قهوهنوشان قرن هفدهم از ترس مجازات سلطان، قهوه مصرف نمیکردند. این سلطان ترک چنان مصمم بود با قهوه مبارزه کند که خود شبانه و مخفیانه با شمشمیر و قدارهاش در شهر استابنول راه میافتاد و مردم را کنترل میکرد مبادا قهوه بنوشند. از آن سو، قهوهخوران یواشکی قهوهشان را زیر زیرکی مزهمزه میکردند.
آیکافی – جانشین سلطان مراد چهارم، کمی مدارای بیشتری داشت. مجازات قانونشکنی برای بار نخست، تحمل ضربه با چماق بود و اگر برای بار دوم خاطی با قهوه دستگیر میشد، در کیسهی چرمی دوخته میشد و در رودخانه پرتاپش میکردند. اما با این حال همچنان مردم قهوه میخوردند. حتی در جلوی چشم جلادان حکومتی دست از مصرف قهوه نکشیدند. این همان داستانی است که به ما میگوید: عادتهای قدیمی سخت از بین میروند.
نیز ببینید ~ پنج نمونه از تحریمهای تاریخی قهوه
قهوه همیشه مورد علاقهی اکثریت آدمها بوده و همزمان برای نهادهای قدرت جامعه یک چالش بزرگ به حساب میآمده است. شاید بتوان گفت قهوه همان ماجرایی را داشته است که بسیاری از مواد مخدر هم اکنون دارند.
[quote]قهوه همیشه مورد علاقهی اکثریت آدمها بوده و همزمان برای نهادهای قدرت جامعه یک چالش بزرگ به حساب میآمده است[/quote]
در عصر این سلطان عثمانی که به زور شمشیر مردم را موعظه میکرد، قهوه نوشیدنیای محسوب میشد که روی رفتارهای مردم تاثیر مخرب میگذاشت و آنها را به سمت فحاشی و بینزاکتی میکشاند که این مسلما برای حفظ نظام سلطنتی خطرآفرین بود. بعدها که دانهی قهوه به اروپا رسید، پزشکان جلوی آن ایستادند و اعلام کردند که این ماده «مایع مغزی نخاع» را خشک میکند و آدم را فلج خواهد کرد.
شاید شنیعترین دعوا بر سر قهوه مربوط باشد به «دادخواست زنان علیه قهوه» که در سال ۱۶۷۴ در انگلستان چاپ و منتشر شد. این بیانیهی شش صفحهای که پر است از استعارات ادبی غلیظ، مدعی میشود قهوه مسبب تمام ضعفها، ناتوانیهای جنسی و لاغری است. در یکی از پاراگرافهای آن آمده است که «مصرف این نوشیدنی تازه مد شدهی مکروهِ کافرپسند که نامش را گذاشتهاند «قهوه»، شوهران ما را عقیم و بیثمر میکند.» (برای بیان این جمله از ضمیر مونث برای قهوه استفاده شده است.)
از سوی دیگر، بنا به یک داستان تاریخی، گفته میشود یکی از وزرای دربار عثمانی، مخفیانه به قهوهخانهای میرود و متوجه میشود کسانیکه مشروب خوردهاند، مست میشوند و دیوانهوار میرقصند و بذلهگو شدهاند، در حالی که افرادی که قهوه میخورند رفتارشان متین و هوشیارانه است و بهتر با حکومتیها برخورد میکنند.
در طول تاریخ قهوه، بارها از زبان پادشاهان، ستمگران و دیکتاتورها شنیده شده است که قهوه را مادهی مسمومی معرفی کردهاند که روح و جسم را آلوده میکند. مبارزه با ورود و مصرف قهوه و ترس از تاثیری که قهوه و قهوهخانهها برای حکومتها دارند تنها در ترکیه مشاهده نشده است. در غرب، در فرانسه و آمریکا زمینهی انقلابها در گوشهی تاریک و دنج قهوهخانه ها پایهریزی شد. فردریک کبیر در آلمان، ترسان و هراسان خواستار آن بود که سربازان آلمانی از قهوه به آبجو رو بیاورند. در انگلستان نیز، چارلز دوم دستور داد در قهوهخانهها را ببندند. او فهمیده بود که قهوهخانهها میتوانند فضای فتنهانگیزی علیه او باشند. اما در یازده روز چنان با واکنش تندی مواجه شد که دستورش را پس گرفت.