منوی اصلی

یه فنجون قهوه ~ باب مارلی

یه فنجون قهوه می‌خورم بعد می‌رم
اومدم به‌ت بگم فردا از پیشت خواهم رفت
دیگه غُــصه‌دارت نمی‌کنم
یه فنجون قهوه می‌خورم و می‌رم

پولی که وکیل گفت رو آورده‌ام
اما می‌دونم جای اون غم و غصه‌ای که رو دلت گذاشتم رو نمی‌گیره
جای عشقی که به‌ت داشتم رو نمی‌گیره، می‌دونم
حالا یه فنجون قهوه می‌خورم بعد می‌رم

به بچه‌ها بگو دیشب اومدم
ببوس‌شون وقتی خوابن
قهوه‌م رو شیرین و گرم درست کن
درست همون‌طوری که تو بغلم می‌خوابیدی

پولی که وکیل گفت رو آورده‌ام
اما می‌دونم جای اون غم و غصه‌ای که رو دلت گذاشتم رو نمی‌گیره
جای عشقی که به‌ت داشتم رو نمی‌گیره، می‌دونم
یه فنجون قهوه می‌خورم بعد می‌رم
یه فنجون قهوه می‌خورم بعد می‌رم

نیز ببینید ~

‎یک کامنت برای یه فنجون قهوه ~ باب مارلی

  1. masoomeh 8 آوریل 2013 ‎در #

    alllllllllllllli bod mamnon

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.