منوی اصلی

گفت‌وگوی اختصاصی با علی قمبری از اعضای موسس انجمن باریستاهای ایران

“برای من باریستا مهم‌تر از قهوه است.”


در ایران یاد گرفتم روی حرف‌ها چندان سرمایه‌گذاری نکنم.

سال آینده از انجمن باریستاهای ایران جدا خواهم شد.

IBG اگر موجودیتی دمکراتیک داشته باشد، خیلی بهتر از این می‌تواند عمل کند.

مسابقات ملی قهوه برگزار خواهد شد، حتا اگر اجازه‌ی حضور در مسابقات جهانی را به ما ندهند.

اوائل ۲۰۱۸ انتخابات IBG برگزار خواهد شد.


«عشق»، «سلام»، «کامیونیتی»، «معجزه» و «همبستگی» کلیدواژه‌های علی قمبری کارآفرین موفق ایرانی صنعت قهوه در ایالات متحده هستند. قمبری حالا برای بسیاری از دنبال‌کنندگان تحولات قهوه ایران و مسابقات باریستا چهره‌ای آشناست و او را به سخنرانی‌های پرشور و سراسر هیجانی‌اش می‌شناسند. پیش از انقلاب به سودای تحصیل به آمریکا رفته اما علاقه‌ی وصف‌نشدنی‌اش به قهوه و حرفه‌ی کافه‌داری، او را به این وادی کشانده؛ امروز در پی سال‌ها فعالیت، «قهوه‌خانه‌ی زنجیره‌ای خیابان گیلاس» که سال‌ها پیش تاسیس کرده، ۱۰ شعبه در آمریکا دارد و دخترش لیلا قمبری – قهرمان ۲۰۱۴ مسابقات ملی باریستا در آمریکا – مسؤلیت تامین قهوه این زنجیره‌ی ایرانی-آمریکایی را برعهده دارد. قمبری از آن‌دسته کارآفرینانی‌ست که ارزش‌آفرینی در جامعه و «اتحاد» بین دست‌اندرکاران یک صنعت را مهم‌ترین عامل رشد و پیشرفت کسب‌وکار می‌داند.

زمستان ۹۲ با علی قمبری برای اولین بار پای گفت‌وگو نشستیم و از او درباره رمز و راز کافه‌داری پرسیدیم. سال بعد (۱۳۹۳) انجمن باریستاهای ایران (IBG) با همکاری علی و لیلا قمبری و جمعی از فعالان صنعت قهوه ایران تشکیل شد و تا به امروز مسئولیت دشوار برگزاری مسابقات ملی قهوه ایران و اعزام برندگان به رقابت‌های جهانی را برعهده داشته؛ انجمنی که در طی این چند سال فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده و در کنار دست‌آوردهای فراوان برای جامعه‌ی قهوه و باریستای ایران، انتقادات زیادی را نیز متوجه خود می‌بیند.

علی قمبری انجمن باریستاهای ایران

قمبری از اعضای هیات موسس انجمن باریستاهای ایران در روزهایی که در سوگ مادر است، با گشاده‌رویی همیشگی دعوت ما به گفت‌وگو را پذیرفت تا از او درباره تحولات داخلی صنعت قهوه، فعالیت‌های انجمن باریستاهای ایران و محدودیت‌های جهانی علیه قهوه ایران بپرسیم.

[بعضی از واژه‌های انگلیسی این مصاحبه به درخواست علی قمبری به فارسی برگردانده شده‌اند.]


آیکافی – شما ایران زندگی نمی‌کنید اما به‌واسطه‌ی مسئولیت‌تان در انجمن باریستاهای ایران، می‌دانم که جریان‌های قهوه ایران را از نزدیک دنبال می‌کنید. از آخرین مصاحبه‌ی ما نزدیک به ۴ سال گذشته، قهوه ایران در این سال‌ها چه تغییراتی را تجربه کرده؟

همه می‌دانیم که قهوه و کافی‌شاپ در این سال‌ها با سرعت زیادی رشد کرده و هرکس از من می‌پرسید این تغییرات به چه سمتی پیش می‌رود، می‌گفتم «مهمانی تازه شروع شده!» کافه‌ها و کافی‌شاپ‌های ما از «طراحی» و جذابیت‌ها بصری عبور کرده‌اند و شاهد بهبود «کیفیت» هستیم. به‌خصوص این روزها که روستری‌های داخلی هم کم‌کم شروع به‌کار کرده‌اند. ایرانی‌ها «هوشمند» و «مصمم»اند و به همین خاطر می‌توانند وارد جزئیات هر کسب‌وکاری شوند و علم آن‌ حوزه را فرا بگیرند و این خیلی زیباست. اما از نظر «عشق» و «جامعه‌سازی» (community building) ما هنوز چالش زیادی داریم و این چالش هم همان مسائل جانبی‌ست که همه با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

شما بزرگ‌ترین چالش جامعه‌سازی در صنعت قهوه ایران را چه می‌بینید؟

این جامعه‌سازی به‌سادگی محقق نمی‌شود و بزرگ‌ترین چالش آن به‌نظر من «حقیقت‌گویی» است. باید بشود حرف همدیگر را باور کنیم؛ ولی انگار همیشه در صحبت‌ها کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است. اگر به من بود، دلم می‌خواست که برنامه‌ی IBG جور دیگری می‌بود؛ اما چون «همبستگی‌»ها واقعی نیست و حرف‌هایی که می‌زنیم، همیشه چیزی بغلش و پشتش هست، نمی‌شود به‌راحتی باور کرد. یک ایراد من این است که راحت حرف را باور می‌کنم، اما این چند وقت که زیاد می‌روم و می‌آیم یاد گرفته‌ام که روی حرف‌هایی که می‌شنوم زیاد سرمایه‌گذاری نکنم.

ما الان IBG را داریم که به‌خوبی در سطح ملی در حال فعالیت است ولی چالش‌های خودمان را هم داریم. از طرف دیگر مسابقاتی مانند ایبریک یا اروپرس هم برگزار می‌شود که آن‌ها هم چالش‌های خودشان را دارند؛ مثلا همین چند وقت پیش که قبل از نمایشگاه قهوه آن نشریه گزارشی چاپ کرد و خیلی‌ چیزها را زیر سوال برد …

پس به گوش شما هم رسید …

بله به گوش من هم رسید؛ دلیل این‌ها «باندبازی» است. چون واقعیت امر این است که همه این فعالیت‌ها [رویدادها و مسابقات] مثبت هستند نه فقط به این دلیل که ما را در دنیای قهوه بالاتر می‌برد؛ بلکه چون باعث رشد باریستاها می‌شود. برای من «باریستا» بسیار مهم‌تر از خود قهوه است.

چون باریستا‌ها انسان‌اند و قهوه به‌هر حال یک محصول تجاری و مصرفی‌ست.

بله دقیقا؛ در بیزنس هرکی بیشتر پول روی میز بگذارد برنده است. اگر من در سیاتل بخواهم با استارباکس رقابت کنم، این پرسنل من هستند که نیرو و توان رقابت با استارباکس را به من می‌دهند.

برگردیم به موضوع قبلی …

بله همان‌طور که گفتم این‌ها همه باندبازی‌ست و گاهی این فشارها بیش از حد می‌شود. یک سری می‌خواهند چوب لای چرخ بگذارند.

خیلی‌ها می‌پرسند که انجمن ملی باریستاهای ایران IBG چرا در مقابل این سیاه‌نمایی که همه صنعت قهوه را نشانه گرفته بود، سکوت کرد و اعلام موضع نکرد؟

دو دلیل داشت. یکی این‌که امروزه در شبکه‌های اجتماعی حرف زیاد است و نباید به خیلی از این حرف‌ها اعتنا کرد …

البته آن مقاله در شبکه‌های اجتماعی نبود، در یکی از روزنامه‌های سراسری کشور منتشر شد.

اگر ما یک پوزیشن قوی داشتیم و همبستگی وجود داشت که می‌توانستیم یک‌صدا صحبت کنیم، راحت‌تر می‌شد پاسخی داد. با این‌حال این‌جور وقت‌ها باید یک جوابیه آماده داشت که اگر کسی خواست ما را زیر سوال ببرد، بتوانیم پاسخ بگوییم.

جوابیه IBG چه بود؟

جوابیه IBG نه، اما صحبت شخص من این بود که قهوه در صنعت سرویس‌دهی در حال حاضر در حال پیشرفت است. به همین خاطر باندبازی پیش می‌آید.

با این‌حال خیلی‌ها در صنعت قهوه شما را به این می‌شناسند که همیشه تمرکزتان بر روی جامعه‌سازی و همبستگی و اتحاد بوده؛ شاید به همین خاطر بود که این انتظار در بین اهالی قهوه شکل گرفت که نشانه‌ای از این اتحاد و همبستگی نه در حرف بلکه در عمل دیده شود و شاهد موضع‌گیری رسمی انجمن باشیم تا ببینیم اعضای جامعه قهوه چطور قرار است از همدیگر حمایت کنند. با این وجود از هیچ‌یک از گروه‌ها و انجمن‌های این حوزه شاهد هیچ‌گونه حرکتی نبودیم. 

دلیل دیگر این است که ما صنف نداریم. IBG تنها یک قسمت از دنیای قهوه است که فقط تمرکزش بر روی باریستاها و مسابقات ملی قهوه است.

الان سه سال از شروع به فعالیت IBG می‌گذرد و می‌دانیم که به رغم همه محدودیت‌ها، مسابقات ملی قهوه در دو رشته‌ی باریستا و لاته آرت برگزار شده. با این‌حال ابهامات زیادی نسبت به ماهیت فعالیت این انجمن وجود دارد که هیچ‌گاه پاسخ داده نشده. ما اگر بخواهیم آخرین اخبار را از شما داشته باشم، آیا این انجمن از نظر ساختار، یک ماهیت اقتصادی و خصوصی و بیزنسی دارد که مشغول درآمدزایی‌ست؟ یا حالت انجمنی و جامعه‌محور دارد؟ چون به‌هر حال انجمن در قبال اعضا و جامعه خود در خصوص شیوه‌ی اداره و گردش مالی باید پاسخ‌گو باشد؛ اما یک شرکت خصوصی دلیلی ندارد پاسخ‌گو باشد.

IBG در ابتدا به‌صورت انجمنی شروع به‌کار کرد. من امسال بعد از این‌که مطمئن شویم وضعیت حضور ایران در مسابقات جهانی به چه صورت است، سال آینده جزو بورد انجمن نخواهم بود. از طرف دیگر حضور لیلا قمبری در بورد انجمن اهمیت زیادی دارد برای این‌که بتواند به باریستاهای ایران در جامعه جهانی قهوه اعتبار بدهد. ما پیش‌بینی می‌کردیم که ایران تحریم شود، با این‌حال فکر کردیم که مسابقات ملی خودمان را داشته باشیم و بهترین باریستا را بفرستیم به مسابقات جهانی، حتا اگر اجازه‌ی شرکت در مسابقه به او داده نشود. چون از نظر تبلیغاتی حضور او در مسابقه جهانی بسیار مهم خواهد بود …

به این‌ها برخواهیم گشت. اما در مورد سوالی که مطرح شد یعنی ماهیت ساختاری انجمن باریستاها … شما اشاره کردید که در شروع کار به‌صورت انجمنی بوده، اما در حال حاضر به چه صورت اداره می‌شود؟

الان هم به‌صورت انجمنی‌ست. ولی باید انتخابات برگزار شود. اما موانعی هم وجود دارد. سال آینده که من به‌عنوان یکی از اعضای بورد از IBG خارج شوم، آن موقع باید انتخابات برگزار شود و شخص دیگری جایگزین شود. IBG اگر ساختاری دمکراتیک داشته باشد، خیلی بهتر از این می‌تواند عمل کند.

شما به برگزاری انتخابات معتقد هستید؛ اما با این‌حال در جریان هستیم که چند وقت پیش جلسه‌ای با حضور بعضی اعضای اولیه‌ی بورد انجمن تشکیل شد و این‌طور که ما خبردار شدیم، با آن‌که همه موافق بودند که انتخابات برگزار شود، اما یک روز بعد از طریق خانم شکوه رازی (نشنال بادی فعلی ایران) از شما جانب شما نقل شد که «جامعه‌ی قهوه ایران هنوز جوان است و آمادگی برگزاری انتخابات را ندارد.» شما این نقل‌قول را تایید می‌کنید؟

ما دو بار برای مسابقات ملی می‌خواستیم داور بیاوریم، اما نمی‌شد. تا این‌که من و لیلا وارد موضوع شدیم و مساله حل شد

[انتخابات] امسال نه؛ ولی سال آینده ۱۰۰٪. چون الان وضعیت خیلی خاص است به این خاطر که ایران از لیست کشورهای عضو نهاد جهانی رویدادهای قهوه (WCE) خارج شده.

ما دو بار برای مسابقات ملی می‌خواستیم داور بیاوریم، اما نمی‌شد. تا این‌که من و لیلا وارد موضوع شدیم و مساله حل شد.

البته تجربه نشان داده که داوران مطرح بین‌المللی برای مسابقاتی جز مسابقات ملی هم به‌راحتی به ایران سفر کرده‌اند. اما غیر از این موضوع، تردیدی وجود ندارد که حضور شما و لیلا در انجمن می‌تواند راهگشا باشد و جامعه قهوه هم این موضوع را درک می‌کند. اما چرا فکر می‌کنید اگر انتخابات برگزار شود، شما انتخاب نخواهید شد؟ آیا اگر حضور شما در بورد انجمن از طریق انتخابات محقق شده باشد، فکر نمی‌کنید که اعتبار حضورتان دوچندان خواهد شد؟

من آماده شنیدن پیشنهاد برای سازوکار برگزاری انتخابات هستم.

غیر از انتخابات، از جمله انتقادات دیگری که متوجه انجمن است، مکانیزم جذب و انتخاب داوران مسابقات ملی و همین‌طور عدم برگزاری مسابقات ملی در رشته‌های دیگر مانند دم‌آوری و جذوه است؛ با وجود آن‌که ۳ سال از شروع برگزاری مسابقات می‌گذرد. به‌طور مثال سال گذشته ما به دلیل برگزار‌نشدن مسابقه ملی جذوه، نتوانستیم نماینده‌ای در مسابقات جهانی داشته باشیم. ظاهرا توان فعلی انجمن تنها در حد همین دو مسابقه‌ی ملی باریستا و لاته آرت است و از طرف دیگر، شیوه‌ی مدیریتی انجمن هم به‌گونه‌ای‌ست که امکانی برای جذب و به‌کارگیری پتانسیل‌های موجود در جامعه‌ی قهوه فراهم نمی‌کند.

دلیل خیلی واضح است. خیلی از چیزها غیرواقعی و رویایی‌ست. اگر پول و اسپانسر پشت این مسابقات نباشد، برگزار کردن حتا یکی از این مسابقات هم نشدنی‌ست. اگر هم باریستا بخواهد برگزار شود، هم لاته آرت و هم بروئینگ و هم اروپرس … مگر چقدر اسپانسر داریم که از این مسابقات حمایت کنند؟

پس شما دلیل اصلی را عدم وجود اسپانسر می‌دانید و نه مدل مدیریتی بسته و غیردمکراتیک انجمن؟ به‌طور مثال دلیل برگزارنشدن مسابقات ملی جذوه و بروئینگ را، عدم به‌کارگیری پتانسیل‌های موجود در جامعه‌ی قهوه نمی‌دانید؟

قطعا برگزاری انتخابات و حضور چهره‌های جدید صددرصد کمک خواهد کرد. متاسفانه من این‌جا نیستم؛ احساس می‌کنم اگر ایران بودم، همه چیز فرق می‌کرد. من از ۰ تا ۱۰ به IBG نمره ۸ می‌دهم و آن دو نمره هم مربوط می‌شود به مسائل جانبی؛ و سختی اداره کردن انجمن به شیوه‌ی دمکراتیک. اما آن هم شدنی‌ست. انشالا اوائل سال ۲۰۱۸ انتخابات انجمن برگزار خواهد شد. من معتقدم بسیاری از خواسته‌ها، غیرواقعی و زیاده از حد است.

علی قمبری ایران قهوه باریستا

عکس از hiveminer.com

اما در همین نمایشگاه قهوه چند ماه پیش شاهد بودیم که برای اولین بار، دو مسابقه به‌طور همزمان در یک رویداد برنامه‌ریزی و اجرا شد.

بله خیلی سخت است. گاهی فقط باید «یک» رویداد برگزار کرد و همان موفق باشد. این ارزشمند است. به‌جای این‌که ۱۰ تا مسابقه برگزار کنیم ولی نصفه‌نیمه.

موضوع ادغام دو انجمن قهوه تخصصی اروپا و آمریکا باعث تحریم دوره‌های این انجمن در ایران شد. با آن‌که خیلی از اعضای ایرانی این دو انجمن، به ادغام رای دادند، اما فکرش را هم نمی‌کردند این اتفاق بیافتد. اما موضوع محدودیت‌ها به همین‌جا هم ختم نشد و شاهد بودیم که اسم ایران از لیست کشورهای عضو WCE خارج شد و هنوز هم مشخص نیست جواد اکبری (قهرمان مسابقات ملی باریستای ایران) بتواند در صحنه‌ی بین‌المللی رقابت کند یا خیر. شما با توجه به ارتباطاتی که دارید، چه تلاش‌هایی برای برداشته شدن این محدودیت‌ها کرده‌اید؟

آن‌جا همه چیز از نظر قانونی کاملا شفاف است. برای جواد اکبری امسال مشکلی پیش نخواهد آمد و او می‌تواند مسابقه بدهد و رتبه رسمی کسب کند. اما برای سال بعد هنوز مشخص نیست چه پیش خواهد آمد. با این‌حال باید برگزاری مسابقات ملی را ادامه داد حتا اگر سال آینده اجازه‌ی حضور در مسابقات جهانی را به نمایندگان ما ندهند؛ نماینده‌ی ما باید آن‌جا حاضر باشد. چون جامعه‌ی جهانی قهوه، باریستاهای ایرانی را دوست دارد. اما مشکل بزرگ‌تر در خود آمریکاست با این وضعیت ترامپ.

در مورد برگزاری دوره‌ها چون تبادل مالی وجود دارد، این موضوع به‌هر حال تا حدودی قابل‌درک است. اما برای حضور نماینده‌ی ایران در مسابقات جهانی چطور؟

واقعیت امر این است که می‌خواهند ایران را از هر طرف زیر فشار بیاورند. بگذارید یک مثال برای شما بزنم. الان مدت‌هاست که قرار است اصفهان و سیاتل خواهرخوانده شوند. همه‌ی کارها انجام شده، اما مدت‌هاست که همه چیز متوقف است. واقعیت این است که اجازه نمی‌دهند این اتفاق‌ها بیافتد. اما با این‌حال هوشمندی و هیجان ایرانی‌جماعت کار خودش را می‌کند.

موضوعی هست که بخواهید بگویید و من نپرسیده باشم؟

من باز برمی‌گردم به جامعه‌سازی؛ این جامعه‌سازی برمی‌گردد به «صبح به‌خیر»ی که ارزش دارد. «سلام»ی که ارزش دارد. من با هرکسی می‌نشینم و صحبت می‌کنم، فقط با او نیست. بلکه هرکسی او را دوست داشته باشم هم با من نشسته است. این انرژی یک دنیاست. من می‌خواهم که این مساله را درک کنیم و به آن احترام بگذاریم؛ که وقتی «سلام» دست کسی می‌دهیم به آن فکر کنیم. وقتی به کسی سلام می‌کنیم، به همه کسانی که او را دوست دارند هم سلام کرده‌ام. این‌طوری یک باغ را می‌بریم. باید سلام را به آن سطح رساند. این تنها چیزی‌ست که ما را نجات می‌دهد. باید فکر کنیم که ما بخشی از یک معجزه هستیم. اما آن معجزه اتفاق نمی‌افتد تا وقتی با قلب آدم‌ها ارتباط برقرار نکرده باشیم.

این یادداشت از سری مطالب پای صحبت قهوه‌‌چی منتشر شده است. از همین سری بخوانید:

حتا اگر قهرمان دنیا شوم، از اسپرسوساز جدا نخواهم شد

«صنعت ماشین‌های اسپرسوساز از خوابی سی ساله برخواسته»

لیلا قنبری: باریستاهای ایرانی شایسته‌ی حضور در مسابقات جهانی‌اند

نیز ببینید ~

, , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

‎هنوز کسی کامنتی ننوشته است‫.‬

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.