منوی اصلی

منوی بدون قیمت: احترام به مشتری یا فرهنگی عاریه‌ای؟

نویسنده مهمان ~ ساره قربانی

به پیشنهاد دوست قهوه‌بازمان به کافه‌ی محبوبش رفتیم. من به محیط‌های جدید حساسیت دارم، دچار اضطرابم می‌کنند. اما این‌بار آن‌قدر از این کافه تعریف کرد که دیدم مجبورم با آن آشنا شوم، حداقل برای دیدن دوستان قهوه‌بازم. فضای کافه برخلاف آن‌چه شنیده بودم گرم و صمیمی نبود، علی‌الاصول بعید است کافه‌ای با در شیشه‌ای گرم و صمیمی باشد. کافه از آن‌هایی بود که غریبه بودنت را به رخ می‌کشد. فرهنگ خاص خود را دارد و کاملا روشن است که پاتوق آدم‌های مشخصی است. مهم نبود، ما شش نفر بودیم و این برای بی‌توجهی به محیط کافه کافی بود.

منوی کافی شاپ

footage.shutterstock.com

دخترک کافه‌چی که به پیشخان تکیه داده بود، با دقت نگاه‌مان می‌کرد، انگار که می‌خواهد چیزی حساب کند. بعد از چند دقیقه منوها را آورد، و تک‌تک دست‌مان داد. کمی با تعجب به منو نگاه کردم و چند ثانیه طول کشید تا بفهمم که تفاوت فقط این نیست که به جای گذاشتن چند منو روی میز، دست هر کداممان یک منو داده، بلکه تفاوت اصلی در این است که منوی من قیمت ندارد. با تعجب به بچه‌ها گفتم که منوها قیمت ندارد، اشتباه می‌کردم، فقط منوی دختران جمع قیمت نداشت. برای بالا نرفتن حرارت صورتم، سریع منو را از دستم کشیدند و منوی معمول را جلویم گذاشتند. ما شش نفر کاملا درهم و بدون هیچ نظمی نشسته بودیم، احتمالا آن چند ثانیه را حساب می‌کرده که منوها را چطور در دستش بچیند که وقتی تحویل می‌دهد حتما دست دخترها منوی بی‌قیمت بیافتد.

بیش از عصبانی شوکه بودم. معنای این حرکت را نمی‌فهمم. شاید اگر در کشوری بودم که این طرز منو دادن فرهنگ غالب آن بود، یعنی از سال‌ها پیش در کافه‌ها رسم بود که منو را تنها به مردان بدهند، آنقدر تعجب نمی‌کردم. فکر می‌کردم تن دادن به سنت موجود همیشه ساده‌ترین است و افراد چندان روی آن فکر نمی‌کنند. گرچه ممکن است سنتی نامطلوب باشد و دلالت‌های ناخوشایندی داشته باشد اما نمی‌شود انتظار داشت که افراد روی تک‌تک آن‌چه با سنت به آن‌ها رسیده نگاه انتقادی داشته باشند و بد و خوبش را جدا کنند. اما تا جایی که من در این شهر کافه رفته‌ام، فرهنگ غالب کافه‌های تهران منوی بی‌قیمت به زنان دادن نیست. احتمالا کسی که چنین ابتکاری می‌زند، روی آن فکر کرده و واقعا سوالم است که چه فکری کرده و چه چیز جالبی در این امر نسبتا غریب در کافه‌های تهران یافته. چه چیزی پشت این فرض که همواره مردان باید حساب‌کننده‌ی هزینه‌ی قرارهای دو یا چندنفره باشند خوابیده؟ کافه‌چی چه پیش‌فرض ثابتی درباره‌ی فرهنگ و روابط مشتری‌های کافه دارد که پیشاپیش و بدون این‌که سوالی کند برای بخشی از افراد منوی بی‌قیمت می‌آورد؟

هر قدر احتمالات مختلف به عنوان دلیل این کار کافه‌چی را مرور می‌کنم، نمی‌توانم همدلی کنم با ذهنیتی که در جایی که چنین سنتی نیست، این حرکت را ابتکار می‌داند. کافه رفتن، حداقل تا آن‌جا که من در تهران تجربه کرده‌ام، بیشتر یک فرهنگ است و یک تجربه. کافه‌هایی که معمولا «پاتوق» دانشجویان و روزنامه‌نگاران است، بیشتر بخشی از تجربه‌ی فرهنگی و فضای عمومی گروه‌های نسبتا مشخصی است، نه مکانی برای پاسخ دادن به نیازی از جنس قهوه‌ی صبحانه خوردن. به همین دلیل، فضای کافه و برخورد کافه‌چی اگر نه بیشتر، قطعا کمتر از کیفیت قهوه و سرویس مهم نیست. همان‌طور که برای خیلی از ما مهم است کافه‌چی حریم خصوصی مشتری‌ها را حفظ کند و ن‍پرسد «پس دوستی که همیشه با هم به کافه می‌آمدید کجاست؟» گمان من بر این است که در فضای فرهنگی گروه‌هایی که کافه برای آن‌ها چیزی بیش از رفع نیازهای روزمره است، این نکته مهم است که پیشاپیش و بدون پرسیدن هیچ سوالی برای بخشی از یک گروه منوی بدون قیمت آورده نشود.

کافه و کافه‌نشینی مدت‌ها است وارد فرهنگ شده، اما نه با همه‌ی ویژگی‌ها و مشخصاتی که در مبداش داشته. طوری که می‌شود گفت کافه‌های تهران و کافه‌نشینی در تهران فرهنگ خاص خود را دارد. اگر قرار است چیزی را از مبدا به این فرهنگ اضافه کنیم، باید به دلالت‌های جدیدی که در فضای کافه‌های تهران پیدا می‌کند فکر کنیم و به نظر می‌رسد معنایی که منوهای بی‌قیمت اضافه می‌کند لزوما معنای محترمانه و خوشایندی نیست. من یکی ترجیح می‌دهم، در مورد این‌که برای خودم یا مهمان‌ها و دوستانی که با آن‌ها به کافه رفته‌ام منوی بی‌قیمت آورده شود، سوال پرسیده شود. نه این‌که پیشاپیش فرض گرفته شود مردان هزینه‌ی هر دورهم بودنی را حساب می‌کنند.

نیز ببینید ~

, , , , ,

‎یک کامنت برای منوی بدون قیمت: احترام به مشتری یا فرهنگی عاریه‌ای؟

  1. s3m 30 ژوئن 2014 ‎در #

    منوی بی‌قیمت
    دخالت تو امور خصوصی ملت‌ه
    نویسنده حق داشته شاکی و برافروخته شه

    در ضمن
    پیشخوان درست‌ه نه پیشخان

  2. سروش نفیسی 1 جولای 2014 ‎در #

    مطلب خوبی بود گرجه تلخ ! کاش از کافه چی سوال شده بود که هدفش در این کار چه بوده؟ شاید مطلبی غیر از آن چه نویسنده و من ه خواننده در ذهن دارم را در نظر خود داشته!

  3. خشایار 1 جولای 2014 ‎در #

    بله، کاملاً درسته. اولاً که نوع رابطه اصلن به کافه چی ربط نداره، ثانیاً حق نداره خودش قضاوت کنه که رابطه بینشون چیه.
    ولی در کل اگه به همه هم منوی بی قیمت میدادن، بی احترامی به شعورشون و یه حرکت خیلی چیپ بازاریابی می بود.

  4. س 2 جولای 2014 ‎در #

    رستوران و کافه های دیگه ای هم در کشورهای دیگه و هم در خود تهران این سنت را دارند و از قدیم هم بوده . کافه نادری به طوری مثال . به نظرم نباید با دید سیاه و سفید به زندگی و مردم نگاه کرد .

  5. amir 9 جولای 2014 ‎در #

    این هم از دیگر جنبه های مشکلات مردان در ایرانه. عموماً اکثر زنان امروزی به دنبال حقوق برابر و عدالت هستن که خوب حق مسلم اونهاست و شکی نیست که ظلم زیادی هم هست. اما این طرز فکر که مرد از اولین قرار های دوستانه تا مدیریت زندگی در آینده “باید” در نقش سرپرست مالی باشه، مسئله غم انگیزی هست که به راحتی در جامعه ما پذیرفته شده.

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.